یادداشت ماه آسمان 🇵🇸

هری پاتر و یادگاران مرگ
        خب، خب ...پایان یک مجموعه ی پر سر و صدا.
هری پاتر هیچ وقت برای من یک مجموعه ی خاص نبودن. سن و سال من به اولین چاپ های این مجموعه و اولین پخش های سینمایی برمیگرده، پس خیلی قبل از تر نوجوان های امروز میشناختمش.
چرا هیچ وقت برام جذاب نبود، نمیدونم.شاید چون کتاب اول که امد چندان چیز خاصی نبود، فیلم اول هم خیلی خاص نبود...
ادامه اش جذابیت های بیشتری داشت...
حالا گذشته از این حرف ها، من نه عاشق هری شدم‌‌، نه دراکو، نه رون و نه هرماینی.
شخصیت های مورد علاقه ام نویل و اسنیپ بودن و هر چی بیشتر جلو رفت ، بیشتر دوستشون داشتم.
دلایلش هم زیاده، بماند...
یه جایی خوندم چرا اسنیپ انقدر با نویل چپ بود...شما میدونید چرا؟!😉
دنیای جادویی هری پاتر خیلی جالبه اما محدوده، محدود به چوب دستی، مدرسه و معجون و ...
خیلی کاربرد ندیدم ازش تو دنیای روزمره زندگی ادم ها..
یکی از بهترین بخش ها برای من بیمارستان بود، خیلی دوستش داشتم چون به زندگی حقیقی ادم ها برمیگرده...
خلاصه این که هری پاتر برای یک بار بس بود...کتابی نیست که بخوام تکرارش کنم.
حرف زیاد دارم برای زدن ولی دیگه خسته ام...از این همه هری و ولدمورت خسته ام.
ولییی این رو بگم، رولینگ در نوشتن مرگ ادم ها افتضاحه...هیچ کدام از صحنه هایی که نوشته بود، نتونست احساسات من رو تحریک کنه....
      
462

32

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.