یادداشت عطیه عیاردولابی
1402/7/6
شبح میکونوس حاصل مصاحبه و گفتگوی کاظم دارابیه که ماجرای دستگیریش در آلمان رو تعریف میکنه. اوایل دهه نود میلادی در رستوران میکونوس در آلمان چند تفر از سران کرد حزب دموکرات ترور میشن. (درباره حزب دموکرات میتونید یکی از پستهام با عنوان "قاضیمحمد در کریسکان" مراجعه کنید.) یکی دو ماه بعد ترور میکونوس، دارابی رو دستگیر میکنن. محاکمهای سه ساله رو از سر میگذرونه و ۱۵ سال هم حبس میکشه. در این حدود ۵۰۰ صفحه شرح ماوقع رو از زاویه دید و بنا به روایت کاظم دارابی میخونیم. خوب بود توضیح و شرحی از واقعه اول کتاب داده میشد. ماجرا و روایت خیلی ناگهانی شروع میشه و پیشفرض نویسنده بر اینه که همه میدونن درباره چی صحبت میشه برای همین اشارات نسبتا مختصره. صداقت دارابی تو تعریف خاطراتش قابل تحسینه. خیلی از موارد رو میتونست نگه یا طور دیگه بگه ولی بدون توجه به اینکه چه تصویری ازش ساخته میشه همه شیطنتها، ماجراجوییها، عصبانیتها، بدرفتاریها و البته انسانمداریهاش رو تعریف میکنه. چیزی که از شخصیت این آدم درمیاد، پسری باهوش، پرجنب و جوش، خلاق و شایه به تعبیر امروزیها بیشفعال بوده. به خاطر نترس بودنش راحت دست ریسک میزده و از موقعیتهای جدید یا حتی خطرناک نمیترسیده. ارتباطات زیادی هم داشته. همین ویژگیهاش باعث میشه به عنوان یه متهم و مظنون خوشدست و مناسب گیر دادگاه آلمان بیفته. مراحل دادگاهش خیلی آزاردهنده بود و اینکه هرچی تلاش کرد تا بیگناهی خودش رو ثابت کنه موفق نشد. تمام مدت کتاب برای من خواننده سوال بود دولت ایران کجای این پرونده بود. با توجه به اینکه تو اون سالها پرونده میکونوس بهانهای یرای تخریب ایران بود، چرا حاکمیت هیچ دفاعی از خودش نداشت یا نمایندهای نفرستاده بود به دادگاه یا حتی چرا کاظم دارابی رو انقدر تنها گذاشته بود. دارابی تمام هزینههای دفاع و وکیل رو خودش داد و یکانه به عنوان نماینده ایران محکوم شد. آیا به دلایل سیاسی اجازه صحبت از این مسائل تو کتاب نبوده؟
9
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.