یادداشت سید محمد بهروزنژاد
1402/6/25
3.2
15
«به نام خدا» «ساحل تهران» جدیدترین مجموعه داستان مجید قیصری، سطح بالایی از ویژگیهای سبکی او را بروز میدهد. قیصری توضیح نمیدهد. بسیاری اوقات با دیالوگ و کنش مطلبی را به مخاطب میرساند. این ویژگی برای اکثر رمانخوانها و کسانی که به توضیحات نویسندگان دیگر عادت کردهاند فهم داستان را با مشکل مواجه میکند. در خواندن داستانهایی از این دست نمیتوان سریع از روی جملهها رد شد و امیدوار بود که در پایان داستان نتیجهای گرفت؛ چرا که نویسنده نشانهها را در سراسر داستان مینشاند و این به عهده خواننده است که آنها را پیدا کند. نشانهها گاه یک دیالوگ خاص، یک قاب عکس و یا کنشی از شخصیتی هستند. داستان کوتاههای او معمولا اتفاقات هیجانانگیزی ندارند و بیشتر بر احساسات و دریافتهای شخصيتها استوارند. البته تمام داستانها خالی از اتفاقات هیجانانگیز نیستند اما آن اتفاق اصالت ندارد بلکه اثر روانی و احساسی واقعه بر شخصیت، نقطه تمرکز نویسنده است. تا جایی که در پايان داستان شاید آن کشف نهایی فقط تغییر بینش یک شخصیت یا تاثیری روانی بر او باشد. نویسنده مخاطب را یک داستانکوتاهخوان حرفهای در نظر میگیرد. خودش در مصاحبهای میگوید: «یک مدت میگفتم مخاطب من نجف دریابندری است، یعنی یک آدم فوقالعاده باهوش مثلاً داستان خوب میخواند، خوب میشناسد و او باید از کشف لذتش را ببرد. چون خیلی ترجمههایش را دوست دارم و اینطوری برای خودم الگو قرار دادم، یک آدم پختهای است، نه یک نوجوان، نه یک جوان.»* چنین نگاهی به مخاطب باعث میشود نویسنده ساده ننویسد و در زیرلایه اثر، نماد و نشانه به کار ببرد. به همین خاطر داستانهای این مجموعه را حداقل دوبار باید خواند. سوژههای ساحل تهران مانند دیگر آثار نویسنده سوژههای بدیع و بکری هستند. همین نو بودن سوژه باعث میشود نوعی هوای تازه در داستان جریان داشته باشد. البته موضوع کلی اکثر داستانهای قیصری، جنگ، اتفاقا بسیار هم استفاده شده اما او این مکرر را هر بار از دیدگاهی نو و به روشی تازه میبیند و عمق این فاجعه را بیشتر نشان میدهد. شخصیتهای قیصری هم به مانند سوژههایش ویژهاند. خانمی که راننده تاکسی اینترنتی است، سرایدار خانهای که خاطراتی با آن خانه دارد، پسر یتیمی که هر مردی را میبیند پدر صدا میکند، و... اگر با ویژگیهایی که در بالا گفتم مواجهه نداشتهاید سراغ این کتاب نروید. اگر با این سبک مشکلی ندارید و نمیخواهید غیر از این، اثری از مجید قیصری بخوانید، ساحل تهران انتخاب بسیار خوبی است. اما اگر میخواهید بیش از اینها از قلم قیصری لذت ببرید و از او اثری نخواندهاید من ساحل تهران را توصیه نمیکنم، چرا که با خواندن آن احتمالا باقی آثار نویسنده از چشمتان میافتد، بهتر است از «سه دختر گلفروش» شروع کنید و باقی آثار قیصری را بخوانید، آنوقت اگر ساحل تهران را بخوانید لذتی بیحد خواهید برد. *(گفت و گوی حسام آبنوس با مجید قیصری، مجله الکترونیک واو)
(0/1000)
1402/6/25
0