یادداشت عسکری فضل اله نژاد

        
رمان *بلندیهای بادگیر* (۱۸۴۷) داستانی عاشقانه-تراژیک دربارهٔ عشق آتشین و انتقامجویی است. اتفاقات در دو خانهٔ اصلی میگذرد: *بلندیهای بادگیر* (وازرینگ هایتس)، خانهای خشن و دورافتاده، و *تراشکراس گرانج*، خانهای مرفهتر در دشتهای پایین.  

### **پلات اصلی:**  
- **هیتکلیف**، پسری یتیم و اسرارآمیز، توسط خانوادهٔ ارنشاو به بلندیهای بادگیر آورده میشود. کاترین، دختر خانواده، با او دوست میشود و رابطهٔ عمیقی بینشان شکل میگیرد.  
- پس از مرگ آقای ارنشاو، پسرش هندلی هیتکلیف را تحقیر میکند و او را به خدمتکاری تنزل میدهد. بااینحال، کاترین و هیتکلیف همچنان دلبستهٔ یکدیگرند.  
- کاترین، باوجود عشق به هیتکلیف، با *ادگار لینتون*، اشرافزادهای از تراشکراس گرانج، ازدواج میکند تا جایگاه اجتماعی خود را بهبود بخشد. این تصمیم هیتکلیف را خشمگین میکند و او بلندیهای بادگیر را ترک میکند.  
- سالها بعد، هیتکلیف ثروتمند و تحصیلکرده بازمیگردد و نقشهٔ انتقام از همهٔ کسانی که به او ظلم کردهاند را میکشد. او هندلی (که اکنون الکلی و بیپول است) را فریب میدهد، داراییهایش را میخرد، و پسر هندلی، *هیرتون*، را مانند یک خدمتکار تربیت میکند.  
- هیتکلیف با *ایزابلا لینتون* (خواهر ادگار) ازدواج میکند، اما او را آزار میدهد تا از خانوادهٔ لینتون انتقام بگیرد.  
- کاترین، پس از یک بحران روحی ناشی از بازگشت هیتکلیف، بیمار میشود و میمیرد، اما روحش در بلندیهای بادگیر سرگردان میماند.  
- هیتکلیف، حتی پس از مرگ کاترین، همچنان درگیر نفرت و عشق به اوست. او در نهایت پس از سالها عذاب روحی میمیرد و گفته میشود روحش با کاترین متحد میشود.  
- داستان با رابطهٔ جوانترها، یعنی *کتی لینتون* (دختر کاترین و ادگار) و *هیرتون ارنشاو* (پسر هندلی)، پایان مییابد که نشاندهندهٔ آشتی نسلهاست.  

### **اسپویل و پایانبندی:**  
- هیتکلیف در پایانِ رمان، پس از سالها عذاب وجدان و وسواس فکری نسبت به کاترین، میمیرد. مردم محلی ادعا میکنند روح او و کاترین در بلندیهای بادگیر پرسه میزنند.  
- کتی و هیرتون، نسل جدید، از نفرتهای گذشته رها میشوند و با ازدواجشان، آرامش به دو خانه بازمیگردد.  

**تمهای اصلی:** عشق ویرانگر، انتقام، تضاد طبقاتی، طبیعت وحشی در مقابل تمدن، و تأثیرات شوم گذشته بر آینده.  

این رمان به خاطر فضای تاریک، شخصیتهای پیچیده و نگاه عمیق به روان انسانها، یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک جهان محسوب میشود.
      
12

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.