یادداشت سامان

سامان

سامان

دیروز

        کتاب عجیبی بود. بهتر از عجیب چیزی پیدا نمی‌کنم بهش نسبت بدم. کتاب از جملات کوتاه تشکیل شده.جملات دو سه خطی. چوران نظراتش رو در موضوعات گوناگون بیان کرده. از اون کتاب‌هاست که تکلیفم در حال حاضر باهاش زیاد معلوم نیست.باید زمان بگذره. باید مجددا بخونم. به نظرم پتانسیل این رو داره چند بار خوانده بشه.نمی‌دونم این ویژگی مثبتی است یا منفی! یه سری حرفهاش بدجوری به دلم می‌نشست و حال می‌کردم..یه سری حرف‌هاشم نمی‌فهمیدم..یه سری حرف‌هاش هم بی نهایت صریح و رک مثل یه سیلی محکم بود.باشه آقای چوران، خودمم می‌دونم اینا رو، ولی من برای زندگی تو این دنیای لامصب نیاز دارم گاهی یه چیزایی نادیده بگیرم و رومو بکنم اون ور و شتر دیدی ندیدی رفتار کنم،حالا نیازی نبود اینقدر رک بگی بهمون که مشتی...حسم بعد خوندن کتاب، مثه حس تنهایی بعد شلوغیه(حصین).نمی‌دونم چرا باید حس آهنگ رپ فارسی بعد خوندن کتاب فلسفی بیاد سراغم..
دوستانه عرض می‌کنم، اگر حال روحی مساعدی ندارید، سمت این کتاب نرید. میتونه مثل آتشی بر شعله های غمتون عمل کنه. فعلا نمره 3.5 رو براش لحاظ می‌کنم تا زمانی که مجددا بخونم و بتونم بیشتر هضمش کنم.
      
38

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.