یادداشت کتابفام
3 روز پیش
۴۵۶ صفحه در ۱۱ ساعت و ۲۰ دقیقه. رمان «ملکهی سرخ» داستان جنایی تیره و پرکششیست که با روایت سینوسی خود خوانندهاش را عمیقن درگیر میسازد. محوریت داستان بر دو شخصیت متضاد بنا شده است و با هر فصل، تعلیق داستان بهسرعت اوج میگیرد. در نگاه اول، این کتاب شبیه یک داستان پلیسی معمولی بهنظر میآید، اما پیچشی منحصربهفرد آن را به اثری خاص تبدیل میکند: یکی از شخصیتهای داستان دارای ضریب هوشی خارقالعادهای است که با بهرهگیری از آن جنایات مانده روی دست پلیس را حل میکند، درحالیکه دیگری یک پلیس شوخطبع و در عین حال تنومند است با قلبی از طلا. این زوج نامحتمل هستهی روایت را شکل میدهند و رابطهی پویای آنها به نقطهعطفی در دل این داستان پرهیجان تبدیل میشود. شوخیها و جدلهای کلامیشان اندکی رهایی از تنش فراگیر روایت داستان فراهم میآورد و به جذابیت کلی آن میافزاید. داستان حول محور «آنتونیا اسکات» میچرخد؛ کسی که ضریب هوشی شگفتانگیز ۲۴۲اش، او را در یک گروه مخفی پلیسی در اروپا به «ملکهی سرخ» مشهور کرده است. «آنتونیا» به رویکردهای خاصاش به حلّ جنایات شناخته میشود و با یک آدمربایی و یک قتل، به دستور مأمور مرموزی با لقب «مِنتور Mentor» درگیر رازگشایی این دو پرونده میشود و در این راه با بازرس «یون گوتیهرِس»، پلیس تعلیقشده از خدمت همکار میشود. با پیشرفت تحقیقات، آنها با موانع غیرمنتظرهای مواجه میشوند و درمییابند که افراد دخیل در ماجرا، آنان که بهنظر میرسند، نیستند. فصلهای کتاب کوتاهکوتاه هستند و نویسنده با دیالوگهای درست و بهجای خود و با اطلاعات قطرهچکانیای که به خواننده میدهد، ذهن خواننده را همچون ذهن پُر پَرش «آنتونیا» به چالش میکشد. داستان پر از پیچش و غافلگیری و سؤال است و با هر ورق زدن ذهن خواننده درگیر پاسخ این سؤالات میشود. «ملکهی سرخ» در زمان انتشارش در سال ۲۰۱۸ با استقبال چشمگیری روبرو شد و یک مینی سریال موفق هم با اقتباس از آن ساخته شده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.