یادداشت
1402/6/4
4.4
7
یه بار تو یکی از این طرحهای فیدیبویی شرکت کردم که با پر کردن یه پرسشنامه بهم پیشنهاد میداد چه کتابی برام مناسبه. حاصلش همین "کودکِ ۴۴" بود. کتابی نزدیک ۴۶۰ صفحه که چاپیش گرون بود و تو شرایط عادی بابت کتابی یکبارخواندنی اون هزینه رو نمیکنم. حتی نسخه الکترونیکش هم قیمت بالایی داشت و عجیب بود. این شد که مدتی جزو نشان شدهها خاک خورد تا بالاخره با یه تخفیف ۷۰ درصدی خریدمش. از لحظه خرید با احتساب همه درگیریهای زندگی شخصی و روزمره، دو روزه خوندمش. در شرایط عادی این کتاب سهمیه چهار روزم بود. تو حالت الکترونیک هم چقدر سختتر بود و همه اینا نشون میده چه کتاب جذابی بود که دو روزه و به قیمت تعلیق همه کارهای روتین و واجب خوندمش. کودک ۴۴ یه کتاب جناییه و متاسفانه بر اساس واقعیت! زمانی یه قاتل روانی و زنجیرهای به جون بچههای بیگناه افتاده بوده و اونها رو باقساوت میکشته. این کتاب داستان اون قتلهاست. اسمیت بر اساس پرونده آندری چیکاتیلو، قاتل زنجیرهای کودکان در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی شوروی این داستان رو نوشته. به بهانه این پرونده جنایی، شوروی دهه پنجاه و اواخر زندگی استالین رو میبینیم. محیط و شرایطی بعد از جنگ جهانی دوم، جامعهای فقیر و آسیبدیده از جنگ، در حال بازسازی و درگیر با مکتب کمونیسم. تو چنین حکومتی که معتقده با ایجاد برابری جلوی هرگونه جرم و جنایت رو گرفته و جنایت و بزه برای جوامع غربی و امپریالیست هست، پیگیری یه قاتل زنجیرهای چند برابر جوامع دیگه مشکله. اگر تو جوامع غربی بعد اثبات وحود چنین قاتلی، نیروها دنبالش میفتن، تو شوروی این قتلها به کل نفی و انکار میشدن. پس اول باید وجود قاتل پذیرفته میشد تا بعد تلاش برای دستگیریش صورت میگرفت. و این پذیرفتن برابر با جانفشانی افراد زیادی بود. داستان در فضاسازی به شدت موفقه. انزجار، ترس، نفرت، استیصال و بارقههای امید در بدترین شرایط و البته خوشحالی از وجود عشق از جمله احساساتیه که دائم با اونها دست و پنجه نرم میکنید. با لئو، شخصیت اصلی به خوبی همراه میشید و در کشمکشهاش درکش میکنید. بارها از منظر اخلاقی به چالش کشیده میشید و باید وجدان رو بیارین وسط تا ببینین اگه خودتون بودین چه میکردین. و نظر شخصیم اینه: اینطور کتابهایی رو که در مذمت جوامع مخالف غرب نوشته شدهاند باید با کمی شک و تردید در گوشه ذهن خوند. چرا دستگاه تبلیغاتی غرب هنوز که هنوزه اصرار داره بعضی تصویرها و ذهنیتها پاک نشه و شاید حتی با اگزجره اونها رو تمدید میکنه؟ ترجمه کتاب مقبول بود ولی جا داشت بهتر باشه. خطاهای ترجمه کوچک ولی فاحشی داشت که حتی اگر از چشم مترجم دور مونده بود، قطعا باید ویراستار و نمونهخوان به حسب تجربه متوجهش میشدن. از این کتاب فیلمی با همین عنوان هم ساخته شده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.