یادداشت ᥲv𝗂ᥢᥲ;
1404/2/31
این کتاب، تلالویِ گوهری است ازلی در دلِ صدفِ زمان؛ هر واژهاش چون قطرۀ شبنمی بر تارِ عنکبوتِ سپیدهدم میدرخشد، و هر سطرش نگارشی است از نور بر لوحِ زمردینِ ابدیت. شخصیتهایش نه بازیگران که تجلّیهای اسرارآمیزِ حکمتند ، هر کدام چون شمعی در محرابِ معنا میسوزند و سایههاشان بر دیوارِ غارِ وجود، تمثیلهای جاودانه میآفریند. پیشبینی؟ گویی.. چه شکوهمند است تماشایِ شکفتنِ گلهای نابِ اندیشه در بوستانِ واژگانِ پیراسته! درود بر آن عارفِ سخنسنج که از خاکِ کلمات،کاخهای بلورینِ معنا میسازد! کتابی که هر بار خواندنش، چون نیایشی در نیایشگاهِ عقلِ سلیم، هم تازه است و هم مقدّس! و این است هنرِ ابدیِ ادیب آفریدنِ آینهای از نور که هم رخسار نشان دهد، هم ژرفایِ جان! در این اثر، هر فصلِ سپید ، چون بالِ فرشتهای است که هم میپوشاند، هم مینمایاند!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.