یادداشت سمیرا علی‌اصغری

        کتابی که نویسنده‌اش اجازه داده باشد زیر کلماتش خط بکشم، در حاشیه‌ها یادداشت بنویسم و روایت شخصی‌ام را ضمیمه‌اش کنم جوری که این «خاطرات کتابی»، تبدیل به خاطرات کتابیِ من بشود، بسیار عزیز خواهد بود.

خواندنش را یک ماه و خورده‌ای کش دادم، سرِ صبر خواندم، روزی یکی، دو فصل، تا به جانم بنشیند. نثر و زبانش انقدر صمیمی و بی‌ریا بود که انگار در کتابخانۀ آقای اخوت، روی صندلی‌های راحتی کنار ایشان نشسته‌ام و او حاصل تجربیات سال‌هایش را برای من می‌گوید؛ مجموعۀ ارزشمندش را نشان می‌دهد، گاهی کتابی را از کتاب‌خانه بیرون می‌کشد و از متن یا حواشی‌اش می‌خواند، از نویسنده‌ها می‌گوید، از اصطلاحات وادی کتاب‌خوانی و گاه از کتابخانه‌ها و کتابفروشی‌های جهان.

همان‌طور که خودشان هم بعد از تعریفِ «خاطرات کتابی» گفتند: «همه چیز خیلی شخصی و دلی است... در خاطرات کتابی با راوی اول شخصی روبه‌رو هستیم که انگار روبه‌رویمان نشسته است. او طوری از یک کتاب صحبت می‌کند گویی صد سال است با آن محشور بوده و دوست نزدیکش است و معمولاً با همدلی از آن یاد می‌کند.»

هم‌صحبتیِ دلچسبی بود با آقای اخوت.
      
489

58

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.