یادداشت نغمه رحیمی‌پور

        به قول خود نویسنده، ماجراهای آبکی!
با این‌که نویسنده بستر جذابی ساخته با شخصیت عمه زمزم و چنگیزخان و چتر انتقال‌دهنده و...ولی ماجرایی ندارد. چند صفحه‌ی ابتدایی کتاب، سبک داستان مصور است و بعد از استفاده از چتر، سبک، کمیک می‌شود. احتمالا برای ایجاد جذابیت و رفع خلا عناصر دیگر داستان.
در اولین مواجهه عمه زمزم مرا یاد خانم فریزل و اتوبوس جادویی‌اش انداخت که آن مجموعه هم داستان آموزشی و علمی است ولی داستان‌هایش فراز و فرود و جذابیت دارند و این نشان می‌دهد که نوشتنِ داستان آموزشی جذاب و غیرآبکی، نشدنی نیست.
حالا از همه‌ی این‌ها هم که بگذریم، صرفه‌جویی در مصرف آب در چه مصداقی بیان شده؟ ساختمان‌سازی. آیا چنین بستری برای بچه‌ها قابل تجربه است؟ آیا بچه‌ها همه ی موارد اسراف نکردن آب را یاد گرفتند که به سراغ چنین مصداقی رفتیم؟ آیا قرار است بچه‌ها بروند سراغ مهندسین ساختمان و بهشان تذکر بدهند؟ انتخاب چنین ماجرایی چه توجیهی دارد؟
نکته‌ی منفی دیگر کتاب، بدحجاب بودن عمه زمزم است. لزومی نداشت در یک داستان آموزشی، چنین چهره‌ای به شخصیت داده شود.
      
58

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.