یادداشت موهـوم

بیگانه
        در یک کلام دوستش نداشتم.
انگار کسی که می نویسدتش هم دوستش ندارد،یا لاقل برایش مهم نیست.
خستگی نویسنده در تمام اثر حس می شود،توضیحات کوتاه ،گذر از آنچه که شاید مهم باشد و پرداختن به چیزی که حتی برایتان ارزشی ندارد.
می خواهد بقبولاند که آهای آدم  ها من با شما فرق دارم، مادرم مرد اما نگریستم و ما هم همچون حضار یک دادگاه خیالی بگوییم چه مرد بدی اعدامش کنید!
دلم برای چه بسوزد ؟
برای مردی که خودش هم دلش برای خودش نمی سوزد؟
پس  همان بهتر که اعدامش کنند . لاقل درس عبرتی می شود برای آنهایی که در سایه اند که مبادا هیچگاه دربند آفتاب شوند.
      [ موهوم]
      
40

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.