یادداشت مظفری
1401/5/14
بسمالله الرحمن الرحیم محرم، کربلا، عاشورا و حضرت ارباب... هر چقدر بخوانی باز هم کم است. هر چه بنویسی نه تکرار میشود و نه تکراری. نویسنده را میشناختم، کتاب را هم دیده بودم. تصمیم گرفتم بعد از دو روز کارگاه با آقای قزلی -کارگاهی که شخصاً برایم مفید بود-، این کتاب را بخوانم. مجموعه ده جلدی، که هر کتاب مینیمالهایی درباره یکی از موضوعات عاشورایی است، فصل امام، فصل یاران، صبر و... با ذوق کتاب را باز کردم، اولی، دومی، سومی، چهارمی... به زور تا داستان دهم را خواندم و بستم. نمیتوانستم این حجم بیاحترامی را تحمل کنم. اینکه نام خاص معصوم استعمال شود، بدون احترام، نه قبل نام پیشوندی بیاید و نه بعدش. همانگونه که از برادر و خواهر و دوست نام میبریم، از انوار مقدس الهی یاد کنیم. حتی بعد از اسامی، حرف (ع) و... هم جایی نداشتند. علیرغم قلم خوب، چهارچوب درست این حجم استعمال اسامی خاص، بدون احترام، برایم قابل باور و درک نبود. نهایتاً کتاب را بستم و نخوانده ماند. پ.ن پ.ن۱: میدانم ساختار زبان عربی همین است. معمولاً احترام در آن جایی ندارد. لسان مقاتل هم چنین است. اما زبان ما فارسی است، و باید در چهارچوب آن سخن گوییم. پ.ن۲: میشود کلی کتابی که دوست دارم، مثال بزنم که وقتی اسم خاص بکار بردهاند، احترام آن را ذکر نکردهاند. شاید اگر با دید امروزم، ان کتابها را بخوانم، این نقد را دربارهشان بنویسم.
7
(0/1000)
نظرات
1401/5/15
نقدتون قابل احترام، نکته تون هم به جا و درست؛ اما مجموعه ای از اصول فنی و محتواییه که امتیاز شما رو به کتاب مذکور مشخص میکنه. از دیدگاه من، اینکه برای یک اشکال نه چندان بزرگ و مهم، از تمام نقاط قوت کتاب بگذرید، کمی ناعادلانه است. نه؟
1
0
1401/5/15
2