یادداشت راضیه.الف

        اینک شوکران،
 -شوکران-: گیاهی است که مسمومیت حاصل از عصارة گیاه مزبور عوارض شدیدی را در انسان تولید می کند.
مترادف: حمه، زهر، سم، هلاهل
عجب نامی!
 دلیل این نام گذاری چیست؟  این مجموعه روایت زندگی شهدای جانباز شیمیایی است...
این کتاب اولین جلد از مجموعه است، اما دومین کتابیست که از این مجموعه خواندم.... دومین جلد که روایت زندگی شهید مصطفی طالبی بود، را اول خوانده بودم، روایتی از تنهایی ها سختی ها و دشواری ها و باورها بود....
این کتاب اما بیشتر روایت عشق بود، عشقی انقلابی که از ابتدا خود را به عشقی آسمانی و خدایی گره زده بود.... عشق فرشته و منوچهر....
اولین دیدار آنها آبان ۵۷ و در  بحبوحه تظاهرات بود و در  سال ۵۹  ازدواج کردند... از سختی ها و مشکلات اول ازدواجشان گفتند از باور ها  و همدلی ها، شوخی ها و خنده ها دلتنگی ها، رفت و آمد ها به جنوب  و عشقی که در تک تک جملات موج میزند....
دعا ها و درخواست ها از خداوند برای حفظ یار...ترس از، از دست دادنش، البته که این از دست دادن خود، به دست آوردنی عظیم است... عشق و رسیدنی  الهی
کتابی کم حجم اما با مفاهیمی عظیم.... چطور عشق زمینی را به عشق الهی پیوند بزنیم چطور میشود از عشق زمینی خود دست کشید، چطور میشود دل کند از یار.... سختی هایش را دید اما لبخند زد، آب شدن هایش را دید اما در خفا گریه کرد....
روایت ها، روایت شهیدانی است که سخت و طولانی شهید شدند.ذره ذره.... و روایت خانواده هایی که در این راه دستشان را رها نکردند و همراهشان بودند
خدا حفظشان کند...‌
- پاراگراف هایی که بود که گوینده روایت رو گم میکردم، بهتر بود به نحوی نوشته میشد که روایت همسرشهید و نویسنده مشخص تر بود
-با ااین کتاب هم خندیدم هم گریه کردم...‌شوخی های بینشان را دوست داشتم
- از نیمه ی دوم به بعد کتاب به شدت اشک ریختم، خواندنش برایم  بسیارسخت بود.
      
17

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.