یادداشت مریم محسنی‌زاده

        "مغازهٔ خودکشی" کتاب فانتزی و کمدی سیاهی است که توسط نویسنده و فیلمنامه‌نویس فرانسوی، ژان تولی، در سال ۲۰۰۷ نوشته شده است.
این اثر دربارهٔ موضوعات مرگ، ناامیدی، امید و جنبه‌های تاریک زندگی می‌باشد. این رمان بر پایهٔ تضاد و تناقض خلق شده که یکی از عناصر مهم در ایجاد اثری خلاقانه است.
داستان در مغازه‌ای می‌گذرد که صاحبانش ابزارهای خودکشی را می‌فروشند و با به دنیا آمدن پسری پر از شور زندگی، چالش و تنش ماجرا شروع می‌شود. ایده و سوژهٔ خلاقانه‌ای که شروعی خوب ولی پایانی دور از انتظار و غیرمنطقی دارد. 
نمونهٔ دیگرِ ایده‌های نویِ نویسنده را در انتخاب نام شخصیت‌های داستان که برگرفته از چهره‌های معروف هنری یا ادبی است که دست به‌خودکشی زده‌اند، می‌توان دید.
نویسنده فضاسازی داستان را متناسب با مضامینِ رمان، شهری سرد و بدون آفتاب در نظر گرفته است. مشخص نیست این مغازه کجاست یا داستان مربوط به چه زمانی است (شاید دورهٔ آخرالزمانی باشد). نویسنده داستان را به مددِ کنش‌ها و دیالوگ‌های آمیخته به طنز جلو می‌برد، اما شخصیت‌های سطحی و کلیشه‌ای و پایانی غیرمعقول مُهری ضعیف بر کتاب می‌زنند و ایدهٔ خلاقانه را که در پرداخت و پایان‌بندی ناموفق بوده، نابود می‌کنند.

ازجمله دیالو‌گ‌های بامزهٔ کتاب که آمیخته به تناقضی شیرین و طنزآمیز است، در ادامه آمده: 
"تبریک می‌گم عزیزم، یک سال از عمرت کمتر شد"
"آیا در زندگی شکست خورده‌اید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید."
"بگیر بخواب و سعی کن کابوس ببینی. اینجوری معقول‌تره."
"به علت عزاداری باز است!"

انیمیشنی فرانسوی براساس کتاب و به همین نام در سال ۲۰۱۲ ساخته شده که فضای سرد داستان را به‌خوبی نشان می‌دهد اما به‌لحاظ تصویرگری و ساختار داستان همچنان سطح متوسطی دارد. این اقتباس پایان متفاوتی دارد، شاید این اختتامیه از آن پایان‌هایی باشد که خواننده آرزویش را می‌کند!
      
97

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.