یادداشت محدثه ز

محدثه ز

محدثه ز

4 روز پیش

        سلام و درود خدمت اهالی گودریدز!
عرضم به حضورتون که این اولین کتابیه که به خاطر ترجمه‌ش دارم می‌خونم، یعنی کتاب بیشتر از یه داستان یه جلسه آموزشی بود برام. چند وقت پیش با خانم لطیفی‌خواه (مترجم کتاب) سر ترجمه اسامی خاص صحبت می‌کردیم که به این کتاب‌شون اشاره کردن و همین شد که تصمیم گرفتم بخونمش.

▪︎ خپل‌السطنه‌ها و لندوک‌الدوله‌ها از اون دست کتاباییه که دقیقا نمی‌دونی برای نوجوان نوشته شده یا بزرگسال.
کتاب خیلی ریز داره به یه سری مفاهیم سیاسی اشاره می‌کنه، در مورد نژادپرستی می‌گه، این که چرا جنگ می‌شه و...
از طرفی هم مثل تمام کتابای نوجوان با پیام‌های اخلاقی مثل برابری، پذیرش باورها و عقاید مختلف و... به خوبی و خوشی تموم می‌شه.

▪︎ داستانش در مورد چیه؟
دوتا برادر به اسم تری و ادموند تو شکاف یه صخره وسط جنگل یه پله‌برقی پیدا می‌کنن و به شهر زیرزمینی‌ای می‌رن که دو پاره شده، قلمروی خپل‌ها و لاغرها!
در بدو ورود دو برادر مجبور می‌شن از هم جدا شن، چون ادموند تپله و باید بره خپل‌کُلا و تری، برادر لاغر باید بره لاغرون!
خپل‌السلطنه‌ها و لندوک‌الدوله‌ها سال‌هاست سر جنگ دارن چون یه جزیره هست که معلوم نیست باید اسمش چی باشه، حالا این دو برادر از روی زمین اومدن درست وسط یه جنگ زیرزمینی!

▪︎ راستش رو بخواهید یه جاهایی حوصله‌م سر می‌رفت کتاب رو بخونم، با این که کم حجم بود دو روز طول کشید خوندنش چون واقعا این سبک کتابی نیست که من بخونم و زیادی ساده بود؛ اما از معادل‌سازیا واقعا لذت بردم. خیلی تر و تمیز بود و اون لحن فان و طنز کار هم دراومده بود. از طرفی این معادل‌سازیا واسه منِ ایرانی هم آشنا بود اما اون‌قدر لوکالایز نبود که توی ذوق بزنه.
خلاصه که هدفم از خوندن این کتاب یاد گرفتن بود،
از این لحاظ واقعا ازش یاد گرفتم و دوستش داشتم.
‌
‌
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.