یادداشت Anya
1404/1/11
داستانی ترسناک و هیجان انگیز بود که از عهد قاجار و دوران معاصر که باهم گره خورده و نویسنده انقدر درست صحنهها، مکان ها و اتفاقات داستان را جالب توصیف کرده بود که انگار خود خواننده در آن صحنهها حضور داره! یکی از صحنه های کتاب نظر من رو به خودش جلب کرد، از نظر من، یک مادر اگر جان خودش در خطر باشد باز هم برای نجات جان پسرش دل به خطر می زنه، پس چطور ممکنه که مادر رضاقلی بخاطر جان خودش از جان بچه اش بگذره؟! و در آخر داستان بچه های کار، تاریخ و روزمرگی های زمان قاجار داستانی هستش که خواننده را وادار به خوندن این کتاب می کنه و کتاب دارای فراز و نشیب های معرکه ای هستش که نشان دهنده تسلط دقیق نویسنده روی نوشتار هست. بنابراین خوندش رو حتما بهتون پیشنهاد می کنم. (پ.ن:اگه بتونم میخوام برم محله ی عودلاجان، یعنی همون عمارتی که رضاقلی و شکور توش کار می کردن و دروازه ی مردگان اونجا بود و واقعا براش هیجان زده ام.😭 پیش به سوی جلد ۲.🌱)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.