یادداشت salar yekta
1403/12/15
دو بخش پایانی فوقالعادهان؛ یکی کارکنان موزهای که دلشون برای آموزش و درمان "رایگان" کمونیسم تنگ شده و شاکیان که حالا واسه همهچی باید پول بدن و قربون صدقهی استالین میرن، بدون این که جنایاتش براشون مهم باشه (یا حتی باور داشته باشن حقیقتن). بعد هم یونانیهای نابغه، که از دولت و کار دولتی مینالن، پس با "سرمایهداری" مبارزه میکنن. از "مالیات" زیاد شکایت دارن، پس با "سرمایهداری" مبارزه میکنن. از سرک کشیدن "دولت" تو کیف خریدشون عصبانین، پس با "سرمایهداری" مبارزه میکنن. و درنهایت از رفتار "آلمان" در قبال خودشون ناراضین، پس با "سرمایهداری" مبارزه میکنن. بعد من متعجب بودم چطور یه یارویی مثل یاریس یاروفاکیس که میگه اقتصاد بهدرد نمیخوره (همون اقتصاد مال خرهی خودمون) یه زمان وزیر اقتصاد این کشور بوده :)) حقتونه. واقعا حقتونه خودتون رو دو دستی بندازین تو بغل یه مشت کمونیست دیگه و دوباره پنجاه سال دیگه کاسهی چهکنم چهکنم دست بگیرید. خم شید و "آموزش و درمان رایگان" رو از روی زمین بردارید، که انگار خیلی دلتون همون حلقههای توی دماغ رو میخواد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.