یادداشت ꕤ اخگر
دیروز
کتاب "بادیگارد" رو تموم کردم. خب راستش اولش فکر میکردم از این عاشقانههای زرد باشه ولی بنظرم جدا قشنگ و ناز بود و لذت بردم از خوندنش. ایرادش در کند بودن داستان بود؛ یا نویسنده باید تو ۲۰۰ صفحه جمعش میکرد یا یه هیجانی بهش میداد تا مشتاق بشی ادامه بدی. اینکه نویسنده اومده بود کلیشه رو از بین برده بود و یه زن با قد کوتاه و تو پُر بود و معمولی بود برام جالب بود. و اینکه شخصیتهاش کلیشه اخلاقی و رفتاری نداشتن برام لذتبخش بود. طنز جالبی داشت بخصوص آخرش واقعا خندیدم. مفهمومای قشنگی هم داشت واقعا؛ مثلا اینکه عشق توی ظاهر آدما خلاصه نمیشه و هوس رو با عشق اشتباه نگیریم. خودمون رو دوست داشته باشیم به خودمون اهمیت بدیم برامون مهم باشه خوشحالیم یا نه. یا اینکه خانوادهی واقعی کسانی هستن که در هر شرایطی کنارت باشن کمکت کنن؛ ممکنه یه غریبه برات خانواده باشه. خلاصه مفاهیم قشنگی داشت. یه چیزی که نشون داد زندگی سلبریتیها بود، نمیتونیم از روی ظاهر زندگیشون قضاوتشون کنیم و بگیم زندگیشون گل و بلبله (وی همینگونه فکر میکند). فضاسازی داستان خوب بود مزرعه خانوادگی جک رو دوست داشتم. شاید زیاد کتاب قویای نباشه و نظرتون رو جلب نکنه ولی برای فارغ شدن از غم و ناراحتی گزینهی مناسبیه. در کل کتاب قشنگی بود اگر به عاشقانه علاقه دارید پیشنهاد میکنم مطالعش کنید.💎
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.