یادداشت فاطمه خوران🇮🇷🇵🇸

ویدئو در بهخوان
        احتمالا عجیب ترین تجربه من با کتاب ها مربوط به خوندن سیلماریلیونه
از اولین روزی که تو دستم گرفتمش تا زمانی که تمومش کنم ۱۰۷۴ روز طول کشید 
این وسط دو بار ولش کردم. بار اول بخاطر این بود که امیکرون گرفتم و بار دوم بخاطر بی حوصلگی و سختی متن کتاب.
سیلماریلیون واقعا متن ادبی و سخت خوانی داره. مثل این میمونه که یکی ادیبان قدیم ما کتاب تاریخ نوشته باشه. 
اما☝️
این مسئله هیچ چیز از ارزش های این کتاب عزیز کم نمی‌کنه🤌
سیلماریلیون قطعا یکی بهترین و پربارترین کتاب هایی هست توی عمرم خوندم. کتابی که میتونه آدم رو به فکر فرو ببره. سختی متنش هم هر چقدر جلوتر می‌ریم کمتر میشه و شیرینی و دلپذیری جایگزین سختی میشه.
سیلماریلیون یه کتاب تاریخه. تاریخی که از اول خلقت شروع میشه و سرنوشت دوره اول و دوم دنیای تالکین رو برامون روایت می‌کنه. این کتاب نشون میده دنیایی که تالکین ساخته چقدر بزرگ و وسیعه. دنیای تالکین یه دنیای تک خداییه و قطعا تالکین برای نوشتن این کتاب از کتب مقدس الهام گرفته مثلا شخصیت ملکور از شیطان الهام گرفته شده، هر چند حضور مادی تری داره. ولی بنظرم بهترین نمونه این مورد سقوط نومه نوره که شبیه یه عذاب الهی برای قومیه که علارغم تمام توجهات خاص خداوند و وفور نعمت سرکش و یاغی میشه و فکر می‌کنه برای خودش چیز خاصیه.....
 
داستان های سیلماریلیون واقعا جذاب و در عین حال تلخن. دفعه آخر که خوندن کتاب رو شروع کردم به قدری توی این داستان ها غرق می‌شدم که با فکر سیلماریلیون می‌خوابیدم و با فکر سیلماریلیون از خواب بیدار می‌شدم.
علی رغم اینکه کتاب پر از داستان های مختلف (ولی به هم پیوسته) هست و مسلما تالکین وقت نداشته روی شخصیت پردازی ها خیلی کار کنه ولی بازم کار رو خیلی خوب درآورده و هر شخصیت مهمی قادره آدم رو تا یه مدت درگیر خودش بکنه 
من از بین شخصیت ها بیشتر از همه از فین رود (برادر بزرگ گالادریل) خوشم اومد و اگه ملکور و سائورون رو نادیده بگیریم از فئانور (همونی که اول فیلمه) بیشتر از همه بدم اومد
‼️این تیکه اسپویل داره‼️ (این بزرگوار علی رغم وجود اونهمه استعداد و توانایی چه وقتی زنده بود و چه بعد از مرگش الف ها رو تا مرز نابودی برد و خون الف های خیلی زیادی به گردنشه)

خلاصه که خوندن سیلماریلیون سخته ولی ارزشش رو داره 

پ.ن: یکی از مواردی که کتاب باعث شد بهش فکر کنم نعمت وجود پیامبرا تو دنیای خودمون بود. این نقش تو کتاب تا حدودی به والار و والیر واگذار شده بود ولی اونا به هیچ وجه نتونستن در قالب پیامبرا ظاهر بشن. از ویژگی های اصلی هر پیامبری سماجت و سختکوشی و پشتکار تو راه هدایت انسان ها هست ولی والار هر بار که قوم سرکشی ظاهر می‌شد، چه انسان، چه الف، فقط یه هشدار می‌داد و بعد اون قوم رو یا نفرین می‌کرد یا به حال خودش رها می‌کرد و به دیوارهای مستحکم و امن والینور برمی‌گشت 
این واقعا برای من اعصاب خرد کن بود بخصوص تو داستان سقوط نومه نور 
پ.ن²: یه موردی تو کتاب شدیدا رو مخ من رفت و اون تاکید وحشتناک شدید تالکین به خوب بودن غرب و بد بودن شرق بود. تا قبل از اینکه سیلماریلیون رو کامل بخونم اینو شنیده بودم ولی اونموقع نظرم این بود که به هر حال تالکین اهل غربه و طبیعیه طرف خودشو خوب بدونه و خوب جلوه بده ولی موقع خوندن سیلماریلیون به این نتیجه رسیدم که تالکین واقعا زیاده روی کرده تا حدی که بنظرم نژادپرستانه اومد 
تالکین تا این حد پیش رفته بود که منشا هر چیز بدی رو مطلقا شرق معرفی  کرده بود حتی طاعونی که مردم غرب سرزمین میانه گرفتن🫤
      
216

30

(0/1000)

نظرات

فین‌رود 🥺🥺🥺
2

1

خیلی خوب طفلی🥺 من کباب شدم براش😭🤧 

1

منم 🤧🤧🤧
@f.kh 

1