یادداشت ناصر مسیحا
1403/4/10
داستان زنی به نام هستربراین که به همراه دخترش مروارید در نیوانگلند زندگی میکنند. زن بعد از ارتباط نامشروع با کشیشی به نام دیمسدیل مورد غضب جامعه ی سختگیر نیوانگلند قرار میگیرد. داغ ننگ راجع به حرف A است که روی لباس هستربراین زده شده که باید همیشه روی لباسش باشد تا درس عبرتی برای دیگران باشد. هستربراین هیچگاه لب به اعتراف نگشود و اسم کشیش را فاش نکرد. در آخر داستان خود کشیش که سالها از این عذاب وجدان بار سنگینی روی دوشش احساس میکرد در مراسم جشن حقیقت را فاش کرد و همانجا جان سپرد. هستربراین شوهری به نام دکتر چیلینگ ورث داشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.