یادداشت مجید اسطیری
2 روز پیش
جنگ از فیلسوف چه خواهد ساخت؟ سارترِ پیش از جنگ جهانی دوم چه تفاوتی با سارتر پس از جنگ جهانی دوم دارد؟ به نظرم بدون پاسخ دادن به سوال بالا نمیتوانیم درک صحیحی از مفهوم اگزیستانسیالیسم در این رمان داشته باشیم. این رمان پیش از جنگ جهانی دوم نوشته شده است. یعنی دوره ای که اگزیستانسیالیسم سارتر از پرسش های وجودگرایانه فراتر نرفته و به مسئولیت اجتماعی (ضابطه ای فلسفی که خود او در کتاب اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر معرفی میکند) نرسیده است. به همین خاطر آنتون روکانتون طوری زندگی میکند که نمیتواند از تمام انسان های دیگر بخواهد این طور زندگی کنند. چه بسا طنین اصلی رمان این است که او از این پرتاب شدن به دل شرایط هستی کاملا ناراضی است و نارضایتی اش با تهوع های مدامش نشان داده میشود و بنابراین دوست ندارد هیچ کس مثل او رفتار و زندگی کند. اما وجودگرایی سارتر پس از جنگ جهانی دوم و مشاهده آدمکشی گسترده در اروپا و اشغال کشورش است که از او یک روشنفکر مسئول و مبارز میسازد. مهم ترین عنصر مشترک رمان های اگزیستانسیالیستی چیست؟ تنهایی: از مدتها پیش دیگر کسی دلواپس آن نیست که وقتم را چه جور میگذرانم. آدم تنها که زندگی کند دیگر نمیداند قصه گفتن چیست. راست نمایی همزمان با دوستان ناپدید میشود. رویدادها را هم رها میکند بگذرند. آدمهایی را می بیند که ناگهان ظاهر میشوند حرفی میزنند و بعد میروند. در قضایای بیسروته فرو میرود. شاید مزخرفی از کار در میآید ولی در عوض همه ی چیزهای ناراست نما، همه چیزهایی که هیچ کس در کافه ها باورشان نمیکند به سراغ آدم میآیند. مثل #بیگانه و #طاعون و #تنهایی_پر_هیاهو و #سیدارتا و #دمیان و خیلی رمانهای وجودگرایانه دیگر، قهرمان این رمان، آنتون روکانتن هم باید راهش را به تنهایی پیدا کند. سارتر و فلسطیـ/ن هرچه بالا گفتم درباره فصل اول و دوم زندگی سارتر بود تا توضیح بدهم یک رمان نویس ضعیف (که #سیمون_دوبوار و #کامو از رمانش ناراضی بودند) تبدیل به کنشگری اجتماعی شد. اما سارتر در اواخر عمرش فهم غلطی از قضیه فلسطین پیدا کرد که #ادوارد_سعید در مقاله ای آن را توضیح داده و با جستجو میتوانید پیدایش کنید. ولی چرا؟ سارتر خنگ بود؟ ابله بود؟ نه خیر! صهیو.نیست ها دورش را به آهستگی گرفتند. آنها به طور نظام مند این کار را در مورد اندیشمندان بزرگ جهان میکنند. میخواستند از #گاندی هم یک تایید برای تاسیس اسرائیل بگیرند ولی گاندی (شاید به حکمتی که محصول یک عمر مبارزه با استعمار بود) گول اشک تمساحشان را نخورد و محکم با کارهایشان مخالفت کرد. ای خبرگزاری های بی خبر از عالم اندیشه، از سارتر یک صهیو.نیست نسازید. از کسی که نظرات محکمش علیه نظام سرمایه داری و موضع گیری های جانانه اش علیه جنگ ویتنام و بمباران شدن روستاهای کشوری فقیر مثل ویتنام با بمب های گران و ویرانگر ناپالم آمریکا هنوز توی یوتیوب هست یک چهره طرفدار اسرائیل نسازید. کمی عقل و اجتهاد داشته باشید و به خاطر یکی دو تا انتقاد رهبری از سارتر این فیلسوفی که کتابهایش هنوز در بازار کتاب کشور چاپ میخورند را نشان دار نکنید. اگر اهل اندیشه اید. مگر کسی ارسطو را به خاطر یک موضع اشتباه درباره زنان از تاریخ فلسفه پاک میکند؟ مگر کسی هایدگر را به خاطر یک خریت در دفاع از ناسیونال سوسیالیسم از دور می اندازد؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.