یادداشت آگاتاهد.

        امروز بعد از تحمل کردن دو زنگ ریاضیِ پشت هم، به کتابخونه پناه بردم. مهلت امانت گرفتن تموم شده و فقط میشه تو کتابخونه کتابارو خوند، اونم در طول زنگ تفریح. چشمم به این کتاب خورد و شروعش کردم.
حجم کتاب کم بود و خداروشکر تموم شد. مثل یه سطل آبِ سرد روی مغزِ داغ‌کرده‌ی من بود🫡
از همین شصت‌صفحه هم مشخصه که قلم فردریک بکمن به دلم میشینه، ولی بنظرم رمان‌های بلندش خیلی بهتر از کوتاه‌ها باشن. این کتاب به عنوان سرگرمی یا همون "خنک‌کننده‌مغز" میتونه گزینه‌ی خوبی باشه. 
داستان برای من در هاله‌ای از ابهام شروع و تموم شد، دوست داشتم بیشتر راجب اینکه چرا همچین اتفاق‌هایی داشت میوفتاد توضیح می‌داد و منطق پشت اتفاق‌ها چی‌بود😬
در کل اینکه، ترغیب شدم رمان‌های بلندِ این بشر رو بخرم و بخونم، ولی برای داستان‌کوتاه‌ها احتمالا یا صوتی گوش میدم یا از کتابخونه میگیرم و بنظرم ارزش خریدن نداره🤝
      
48

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.