یادداشت hatsumi

hatsumi

1402/4/6

Katalin Street
        دوباره یه کتاب از ماگدا سابوی عزیزم باید بگم اونقدری که شیفته کتاب دَر شدم شیفته این کتاب نشدم یکی از علت هاش هم پیچیدگی داستان در صفحات اولیه بود ،توی صفحات اول یکم سخت میشه فهمید قصه از چه قراره ،کارکترها باهم چه ارتباطی دارند اما هرچی به پایان داستان نزدیک میشیم شروع داستان توی ذهنمون ستودنی تر میشه ،داستان از جنگ روایت میکنه بدون اینکه مستقیم از جنگ روایت کنه شاید بهتره بگیم از زندگی آدم ها توی جنگ روایت میکنه از احساساتی که دارن،از ترک کردن جایی که بهش تعلق داشتن و دلبستگی های تازه ای که به وجود میاد،فضای خفقان آوری که چند جای داستان با تمام وجود احساس میشه ،از مرگ و دوست داشتن ،متن کتاب جذاب و پر کشش هست جوری که با تمام پیچیدگی ها،جابجایی زمان و راوی ها شما اون رو زمین نمیگذارین.
از متن کتاب:
بی‌حرکت آنجا ایستاد و به چیزهایی که از گذشته‌اش برجا مانده بود چشم دوخت. هرکدام از آنها برای خودش سرگذشتی داشت، هرچند که سربازهایی که بین آنها راه می‌رفتند از سرگذشت آنها هیچ نمی‌دانستند: اشیا برای غریبه‌ها هیچ حرفی ندارند.

.. 
آن‌موقع این را نمی‌دانستم که بعضی‌ها خیلی قبل از مرگ واقعی‌شان می‌میرند. حتی چنین تصوری هم نداشتم که آخرین بار که آن‌ها را دیده‌ای ممکن است آخرین باری بوده باشد که به‌راستی زنده بوده‌اند.

..
که در زندگی هرکس تنها یک نفر هست که آدم نامش را در لحظه‌ی مرگ فریاد می‌زند.

⁦ʕ´•ᴥ•`ʔ⁩
      
3

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.