یادداشت 🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚

به نام ماد
        به نام مادر ...

یرما ، دومین اثر از نویسنده بزرگ نامش ، شاعر پر آوازه اسپانیایی زبان ، لورکاست. فدریکو گارسیا لورکایی که در شعر یکی از بزرگترین ها در اسپانیاست و زندگی هنری پر باری رو در همون عمر کوتاه خودش داشته. 
جایگاه لورکا در ادبیات اروپا و مخصوصا اسپانیا ، جایگاه رفیع و بلندیه.  

در هامارتیا ، دومین اثری بود که از لورکا خوندیم. یادش بخیر عروسی خون رو و اون تراژدی دردناک رو...

یرما کم و بیش همون حال و هوا رو داره. داستان در یک روستا که ناخودآگاه آدم رو یاد روستاهای گیلان و مازندران میندازه ، جریان داره. داستان یک زنی که در آرزو و حسرت بچه دار شدنه...
یرما آرزوی مادر شدن داره و در این راه کل زندگیش تحت الشعاع این موضوع قرار گرفته. 

پایان نمایشنامه پایان شوکه کننده ای داره از جنس پایان مده آی اوریپید. پایانش به همون دردناکی پایان عروسی خونه. 

مادر بودن یکی از نعمت های بزرگی یه که خدا به جنس مونث داده که ما مردها خیلی درکی ازش نداریم. همه خانوم ها این حس رو درون خودشون دارن حتی اگر اولویت صدم زندگی شون نباشه اما مادر بودن و مادری کردن رو به صورت غریزی در وجودشون نهفته دارند. 
حقیقت اینه که یرما داستان جالبی داره. شاید یک خانوم خیلی بیشتر و بهتر باهاش ارتباط برقرار کنه. شاید که نه ، قطعا یک زن یرما رو بیشتر از ما میفهمه.

نمایشنامه زیباست، پر از حس و حال خوبه . شعرهای لورکا که با ترجمه خوب پری صابری همراه شده رنگ و بوی خاصی به نمایشنامه کوتاه یرما داده. 

خیلی خیلی خوشحالم که هامارتیا باعث شد برای بار دوم این اثر رو بخونم و امیدوارم همه دوستانی که نگاهی به ادبیات نمایشی جهان دارند ، یرما رو بخونند و لذت ببرند.
      
172

16

(0/1000)

نظرات

یرما برای من چنان دردناک بود که ترجیح میدم برای خودم یادآوریش نکنم🥲
2

1

من چیزی ازش تو ذهنم نمونده بود ، یادآوریش خوب بود برام ولی در کل حق میدم بهتون ، دردش قطعا برای یک خانوم ملموس تره. 

2

بله همینطوره🥲
@Mrkh 

0