یادداشت حسام الدین داودآبادی

        امان از کتابفروشی‌های تعطیل!

راوی داستان کوتاه «بادها»، پیرمردی است که در درون خود سرگردان است؛ او نمی‌داند که آیا دچار فراموشی شده یا جامعه با او بیگانه گشته است.

این سرگردانی درونی، خودش را در شکایت‌های دائمی او از دنیای بیرون نشان می‌دهد: از اینکه گالری‌ها، سینماها و کتابفروشی‌ها تعطیل شده‌اند شاکی است؛ از دوستانش که به اندازه‌ی ادعاهایشان بزرگ نیستند و از اداهای توخالی که صرفاً برای متفاوت بودن است، بیزار است. در واقع، او هیچ نقطه اشتراکی با روزگار فعلی پیدا نمی‌کند.

و همینجاست که یوسا پرسش اصلی را پیش روی ما می‌گذارد: آیا این پیرمرد در گذشته‌ی بهتر خود گیر کرده، یا زمان حال واقعاً تا این حد پوچ و مضحک شده است؟
      
25

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.