یادداشت بهـار

بهـار

بهـار

1404/6/17

        سافیر یه دختر نوجوانه که وقتی ۱۰ ساله بود مورد حمله واقع شد و بعد شروع به آسیب زدن به خودش کرد. داییش اون رو پیش یه روانشناس به اسم روان برد که پیش ازینکه دلیل واقعی سافیر رو برای آسیب زدن به خودش بفهمه به جلسات درمان پایان داد .

حالا سافیر که هنوز آماده پایان جلسات نبود و میخواست همچنان با روان ارتباط داشته شروع به تعقیب کردن اون میکنه

همسایه خونه رو به روی روان ، اوون یه معلم ۳۰ و خورده ای
 ساله ی عجیب غریبه که تا اون سن مجرد مونده . و به خاطر  اتهامات جنسی از شغلش اخراج میشه 
سافیر ناپدید میشه . چه اتفاقی افتاده؟ مقصر کیه؟ 
_______
کتاب روایتیه از تجاوز و جامعه ی تاریک اینسل ها ( که حتی اسمشو نشنیده بودم)
و یه خوندن یه بخشایی از کتاب که راجب طرز تفکر این آدم هاست واقعا سخت بود و حال آدم رو بد میکرد. 
مثل همیشه لیزا جول شخصیت پردازیش عالی بود . و با کلی احساسات و هیجان ماجرا رو همراه شخصیت ها تجربه میکنی. 
و من ازین کتاب فهمیدم دنیا چقدر جای ترسناکی میشه وقتی آدم ها ، بقیه ی مردم و جهان رو مسئول اتفاقایی که براشون افتاده میدونن ، نه خودشون رو.
.
داستان قابل حدس نیست ، اما پر از پلات توییست هم نیست و بیشتر همه چیز آروم آروم مشخص میشه . 
از همون صفحه اول شمارو درگیر خودش میکنه.
به طور کلی کتاب مورد علاقم از نویسنده نبود اما از خوندنش پشیمون نیستم 
      
7

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.