یادداشت رزیِ رادیو سکوت ؛
3 روز پیش
خب راستش توقع بیشتری داشتم. اوایل کتاب واقعا عالی وپر جاذبه بود، مخصوصا شخصیتِ دوستداشتنیِ استلا. تا اواسط کتاب واقعا به دل مینشست. اما یهو همهچی خراب شد، یهو سطح کتاب به عنوان یه کتابی که یکم بالاتر از عاشقانهی فانتزیِ تینجریپسند و فیکشنمانند بود، پایین اومد و ناامید شدم. واقعا عاشقانهی به شددت فانتزیای بود. فکر میکردم یکم بهتر باشه نسبت به تعاریفی که ازش شنیدم. یه سری جاها واقعا آدم 'اکلیلی' میشد و یه تبسمِ کوچولو رو صورتش میشست اما نه ادبیات قوی بود، نه صحنهها ثابت و البته ازاینا میگذریم، اما آخرای کتاب که فاجعهی فانتزی عاشقانه بودن بود و کاملا ناامیدم کرد. صحنهی تنفس دادن یکم بهتر بود، البته فقط «یکم». با تمام اینها من واقعا نویسنده ر تحسین میکنم که برای جامعه و تسلی به این نوع بیمارانِ عزیز و سختیکشیده، دست به قلم شد و همچین اثار گوگولی مگولی و نازی رو خلق کرد - هرچند دارای تمام ویژگیهایی که گفتم بود - و ما رو با این بیماری عجیب و دردناک آشنا کرد. ! اسپویل : اما واقعا عجیب بود چطور استلا که اینهمه به اون پسره [خدای من اسمش چی بود] نزدیک بود اما بلایی سرش نیومد. اگه واقعا اینهمه خطر داشت، دیگه آخر کتاب که استلا باید مبتلا میشد یا نه؟ اگه انقد که همه های و هوی میکردن خطرناک بود این نزدیکی! نویسنده اینجا به قواعد داستانی و پزشکی پایبند نموند. پایانِ اسپویل . در کل نمیتونم بگم برگردم عقب نمیخونمش، چرا اتفاقا میخونمش چون خیلی سبک بود و تو یه روز و نصفی تمومش کردم. اما خب اونطور که میگن و انتظار داشتم بابِ میل و معرکه نبود. نکته نهچندان مهم و حاشیهای: وای کتاب صد براببررر از فیلمش بهتر بود. رحمت خدا بر کتابش. فیلم چون محدود هم هست تو یه سری ابراز مونولوگها و نمایش دادنِ یه سری صحنهها، طبیعیه ضعیف باشه نسبت به کتاب، اما میتونست بهتر باشه. اگه جذبِ ادیتایی که از فیلمش یا تعاریفی که ازش شنیدین شدین، پیشنهاد میکنم اول کتابشو بخونید. کتاب به تینجرها و نوجوونها بیشتر پیشنهاد میشه .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.