یادداشت عینکی خوش‌قلب

        کتاب‌بازها رو این‌قدر دوست دارم که هر جلدش رو با فاصله زمانی می‌خونم که یک وقت تموم نشه. جلد اول رو یک سال پیش خوندم و تازگی‌ها جلد دوم رو تموم کردم.
.
با وجود اینکه خیلی‌ها می‌گفتن جلد دوم به خوبی جلد اول نیست، ولی من دوسش داشتم. واقعیتش هنوز دقیقاً درک نکردم که چرا این‌قدر دوستش دارم. شاید مهم‌ترین دلیلش شخصیت امیلی باشه، یه دختر درونگرا که خیلی از تغییر خوشش نمیاد توی یک خانواده برونگرا که عاشق تغییرن و حالا این دختر قراره جایگاهش رو توی دنیا پیدا کنه. شخصیت‌های درون‌گرای ماجراجو به نظرم خیلی جالب‌تر از شخصیت‌های برونگرای ماجراجو از آب درمیان، شاید هم چون جدیدترن جالب به نظر میان. چون هم امیلی توی این کتاب برام جذابه هم "ایمی‌آن" توی کتاب "این کتاب را ممنوع کنید".
.
روند داستان جلد دوم هم به نظرم به اندازه جلد اول جذاب بود، من خیلی از کتاب‌های ماجراجویی خوشم‌ نمیاد، اینکه شخصیت‌ها ساعت‌ها توی جنگل و صحرا سرگردون باشن برام بی‌معنی و خسته‌کننده است ولی کتاب‌بازها علاوه بر ماجراجویانه بودن معمایی هم هست و همین معماها کتاب رو جالب‌تر می‌کنه. مثل همین جلد که تا آخرش منتظر بودم که آتش‌افروز واقعی رو پیدا کنن.
.
نکته آخر کتاب اینه که علاوه بر همه این‌ها یه کتاب مدرسه‌ای هم هست. جیمز و امیلی همون‌قدر که درگیر حل کردن معما هستن با حوادث معمولی مدرسه، مثل جشن روز رییس‌جمهور، هم درگیرن و امیلی هم بین همه‌ی این حوادث داره شخصیت واقعی خودش رو کشف می‌کنه و همه‌ی این‌ها کنار هم خیلی جالبه.
.
شخصیت جیمز رو هم خیلی دوست دارم‌. حضور یه پسر چینی، به قصه رنگ متفاوتی داده.
.
خلاصه کتاب بازها جزو مجموعه‌های محبوب منه! تا یک سال دیگه که برم و جلد ۳ رو بخونم.😁
      
77

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.