یادداشت محمد مهدی اکبرزاده
1404/5/12
باید اعتراف کنم این اثر، یکی از متفاوتترین و تأملبرانگیزترین سفرنامه هایی بود که در طول سالهای اخیر خواندهام. امیرخانی در این کتاب، با نثری روان، پخته و گاهی هیجانی خواننده را نهتنها به کوچهپسکوچههای کابل و شهرهای افغانستان میبرد، بلکه او را به ژرفای اندیشههای سیاسی، اقتصادی و دینیِ خود دعوت میکند. یکی از زیباترین بخشهای کتاب، توصیف سبک زندگی مردمان شریف افغانستان و معرفی بناهای تاریخی این سرزمین است. امیرخانی با دقت و احترام فراوان از مردم افغانستان میگوید. او از بازارهای پررنگونقش کابل، از مساجد و مدارس علمیۀ قدیم، و از مهماننوازی بینظیر افغانها مینویسد و خواننده را به تماشای فرهنگی میبرد که ریشه در تمدن مشترک ما و افغان ها دارد. اما همونطور که از رضا امیرخانی عزیز انتظار میره این کتاب فقط سفرنامه نیست، جانستان کابلستان در فضای انتخابات 88 ایران و ایضا افغانستان نوشته شده و پر از تحلیلهای تیزبینانه دربارۀ مدلها و ظرفیت های اقتصادی، حکمرانی و کنشگریهای دینی است. امیرخانی با نگاهی منتقدانه، هم به عملکرد نظامهای سیاسی نگاه میکند و هم به نقش مردم و نخبگان در ساختن جامعهای بر پایۀ عدالت و معنویت. او همچنین از انقلاب اسلامی و آرمانهای آن دفاع میکند، اما این دفاع، سطحی و شعارزده نیست؛ بلکه با پرسشهای جدی همراه است. در آخر هم باید اضافه کنم؛ خوندن این اثر در شرایطی که با بی تدبیری و بی مهری داریم با این همسایگان شریف و دلسوزمون بدون در نظر گرفتن پیوند های تاریخی و فرهنگی مشترک رفتار میکنیم بیشتر از همیشه ضروری به نظر میرسه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.