یادداشت اف.میم
1403/1/8
یاحق #زیر_تیغ_ستاره_جبار ، در ظاهر یک اتوبیوگرافی یا خود زندگینامه #هدا_مارگولیوس_کووالی است. یک زن یهودی اهل #پراگ است که در دوران جنگ جهانی توسط آلمانها به اردوگاههای کار اجباری فرستاده میشود، و داستان از فرار او از یکی از این اردوگاهها و بعد تلاشش برای زنده ماندن شروع میشود. پس از اتمام جنگ، #چکسلواکی برای ادامه مسیر همسویی با کمونیسم و #سوسیالیسم اتحاد جماهیر شوروی را انتخاب میکند و هدا در سراسر کتاب با بیان واقعیات دردناکی که به زعم خودش نتیجه کارآمدی حاکمیت یک حکومت توتالیتر و آرمانگرای مبتنی بر ایدئولوژی است، به نقد کمونیسم میپردازد. کمونیسمی که همسرش را از او گرفت، او را در انزوایی عمیق و نهایت فلاکت و رنج رها کرد و پراگی که دوست میداشت را در اقتصادی مریض با مردمی مریضتر و جو مستبدانه و سرکوبگرانهای که بویی از #آزادی و تعالی نبرده بود، فرو برد .. کتاب برای من زوایای مختلفی داشت. از آنجایی که خیلی مطالعات تاریخ سیاست ندارم، روند وقایع که در #اروپای_شرقی پس از جنگ جهانی رخ داده بود با تحلیل جانبدارانه و زنانه از هدا اطلاعات جالبی به من داد. از جهت دیگر تلاش عجیبی که این زن برای مبارزه و با سیاهیهای زندگی و جهانی به زعم خودش تاریک داشت، و شوق عجیب زنده ماندن و زندگی کردنش در فضای مسموم کتاب، امیدبخش و قابل تقدیر بود. نکته بعدی کتاب برای من، همذات پنداری ناخودآگاهی بود که در ذهنم بین پراگ #کمونیسم قرن بیستم و جامعه پس از #انقلاب ایران ایجاد شد.. یک همذات پنداری که بیشتر از ایجاد حس همدردی برای من یک هشدار بود! یک تلنگر و فکر به اینکه نه تنها در این اثر، بلکه در غالب کتابهایی که ویژه درباره تاریخ سیاست اروپای شرقی تالیف میشوند، هدف از بین بردن باور ملتها و انسانها به امکان موفقیت یک حکومت مبتنی بر #ایدوئولوژی، ترسیم نهایت فلاکت و #استبداد ناشی از اندیشه و آرمان مضحک کمونیسم و برابری، با رویکردی تماما آزادیخواهانه و #دموکراسی مطلق که خود این رویکرد هم بوی ایدئولوژی میدهد، است.. مخاطب خودش را در تمام دردهای هدا شریک میداند، با مبارزه او مبارزه میکند، نگاه او را به تلاش بی فایدا حزب برای رسیدن به آرمانهای از بین بردن شکاف طبقاتی و برابری اقتصادی می ستاید و همزمان با او برابر این همه ظلم آشکار و خفقان شدیدی که موجب شکلگیری یک نسل مریض، ترسو، منافق و دورو، منزوی و فریب خورده، به ستوه میآید .. و این زنگ خطری ست.. زنگ خطری که لزوم تبیین مبانی و ایدوئولوژی حاکم بر جمهوری اسلامی را روشن میکند..
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.