یادداشت امید مژده گو

        اوایل کتاب خیلی دلچسب و گیرا بود، حس تعلیق بالایی داشت و همراه با نوع روایتش که خیلی دقیق یکسری زنجیره‌ی حوادث رو بهم مرتبط می‌ساخت آدم رو وادار به ادامه دادن می‌کرد. 
تمام روابط علت و معلولی و بحران‌هایی که اتفاق می‌افتاد با سورئال جذابی که داستان داشت جور بود.
اما در اواسط کتاب ضعف‌ها خودشون رو نشون دادن
روابط بین خطوط داستانی شروع به آبکی شدن کرد و جهان سورئالیسم کتاب از چارجوب خودش در اومد، اون حس تعلیق کمرنگ‌تر شد و نتونست کنجکاویم رو ارضا کنه. 
هرچند خلاقیت بالای نویسنده هنوز پابرجا بود ولی دیگه داشت تبدیل به زیاده‌روی و اضافه‌گویی می‌شد. 
حس کردم داستان وُلند کم کم داره لنگ می‌زنه، منطق خودش رو از دست می‌ده و فقط اومده این وسط قربانی بشه تا ارتباطی پیدا کنه با مرشد و مارگاریتا
واقعا ارزش خوندن داشت ولی با جلوتر رفتن فرم فوق‌العاده خودش رو به مراتب از دست داد. 


      
78

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.