یادداشت Maryam rostami
1401/9/12
این کتاب در مورد یه دختر ژاپنیه که بخاطر سوالاتی که براش پیش میاد به سمت دین اسلام کشیده میشه. یه سری جملات زیبایی داره که در ادامه مینویسم ولی خب هم یه سری تفکرات درست داخلش هست هم غلط از نظر من. این درسته که کشورهای غربی تمایل دارن از مسلمان ها یک تصویر تروریستی بسازند اما از نظر من در حال حاضر بیشتر ویژگی ها و خصلت های بد رو مسلمونها دارن، شاید خیلی از ماها فکر میکنیم چون مسلمونیم میتونیم هر کاری بکنیم! شاید اگر ۱۰ سال پیش این کتابو میخوندم برام جذابیت بیشتری داشت ولی با نگرشی که الان دارم و با چیزایی که دارم میبینم، تنها این جمله از کتاب رو در مورد چیزهایی که مطرح کرده قبول دارم: تنها چیزی که ذهنم راحت قبولش میکرد،یکتایی خدا بود.اصلا در موردش چون و چرا نمیکردم. ژاپنی ها همیشه به بچه هایشان میگفتند: مواظب باش کار بد نکنی که آسمان تو را میبیند. با اینکه به بودا اعتقاد داشتند اما میگفتند آسمان تو را میبیند. این آسمان با بودا فرق داشت. انگار فطرتا میدانستند خدایی هست که نظاره گر اعمال آنهاست. برای همین زمانی که از طریق مسیحیت با خدای یکتا آشنا شدم، ذهنم این دو را به هم ربط داد و متوجه شدم آن آسمانی که ژاپنی ها میگفتند همان خدای یکتاست.
(0/1000)
نظرات
1401/9/12
سلام 👋🏻من به شخصه عاشق این کتابم خیلی قشنگ بود 😍 😘 کتاب "تولددر لس آنجلس" رو هم ازهمین مجموعه بخونید واقعا فوقالعاده است...
1
1
1401/9/12
0