یادداشت
1402/12/1
اولین بار پولینا را حول و حوش ۱۰ و ۱۱ سالگی خواندم. بعد از آن هم بارها دورهاش کردم. پولینا دخترکی است که با یکی از اقوامش زندگی میکند و چون مدتها مریض بوده، چند ماهی به کوهستان و نزد پدربزرگ و مادربزرگش میرود و این سفر نقطهی تغییر زندگی پولینا میشود. آنجا با زندگی متفاوت روستایی، خانهی شلوغ و پسربچهای آشنا میشود که نابیناست. پولینا بخاطر نابینایی و فقر پسربچه تمام تلاشش را میکند تا به او خواندن و نوشتن یاد بدهد و اوضاع زندگی آنها را در حد خودش بهتر کند. . پولینا چشم و چراغ کوهپایه داستان آرامی است از زندگی روستایی اما در رفاه دخترکی یتیم در اسپانیای اوایل قرن بیستم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.