یادداشت سید حسن عمادی
4 ساعت پیش

«منظومۀ» «آینهداران آفتاب»، «دفتر اول: شهیدان پیشاهنگ» معرفی کتاب، مرور محتوایی، مرور ادبی-شعری و چند مثال معرفی کتاب: «آینهداران آفتاب» عنوان کتاب مغتنمی است از دکتر محمدرضا سنگری که به پژوهش در شخصیت اصحاب سید الشهدا (ع) پرداخته. و چه عنوان شیرین و دقیقی! (هنوز توفیق خوندنش رو نداشتهم ولی ذکر خیرش رو بسیار شنیدهام) «منظومۀ آینهداران آفتاب» مجموعهای از اشعار سرکار خانم اعظم حسینی است که با استفاده از این پژوهشها برای هر یک از اصحاب سرودهاند. این اشعار در چهار جلد/دفتر چاپ شده. و چه شایسته که آن درخت تنومند پژوهش و تحقیق، به چنین میوهی شعر و ادبی آراسته شده! دفتر اول این مجموعه با عنوان «شهیدان پیشاهنگ» به شهدای نهضت حسینی قبل از کربلا (بصره و کوفه) اختصاص دارد و به زندگی ۱۲ شهید پیشاهنگ و ۳ بانوی مجاهد (همسر جناب میثم، همسر جناب هانی، و بانو طوعه) پرداخته. هر بخش با سلام بر یکی از این چهرهها آغاز میشود، معرفی مختصری از زندگانی و شخصیت او به نثر بیان میکند، و سپس شعری در حال و هوای مجاهدت او میخواند. (نمونه در تصویر ضمیمه؛ در تصویر، بخش نثر و نظم جابجا شده) مرور محتوایی: از نظر موضوع، کتاب بسیار مهم و خواندنی است. سبک و سطح پرداختن به هر شخصیت هم خوب و به اندازه است. نه آنقدر کم که از هدف معرفی و بزرگداشت اصحاب بماند، نه آنقدر زیاد که پژوهشی شود و از چارچوب یک اثر ادبی بیرون بزند. تنها نکتهای که به نظرم میرسد، این است که نیمی از اشعار، وابسته به معرفی منثور هستند و به تنهایی از پسِ دو هدفِ پیشگفته برنمیآیند؛ متن منثور، اقدامات چهره را معرفی کرده و شعر، فقط متولی بار حماسی و بزرگداشت اقدامات بوده. این نکته باعث میشود این شعرها، استقلال کمتری داشته باشند و برای مثال برای نقل در مجالس و محافل و یادداشتها، کاربرد کمتری نسبت به دیگر اشعار مجموعه داشته باشند. (نمونه در نظرات) مرور ادبی - شعری: شعرها از نظر ساخت، سالم است و در وزن و قافیه و کلمهگزینی و ... بیعیب یا کمعیب. از نظر آرایه و خیالانگیزی و حسآفرینی، غنی و پرمایه است. و مهمتر اینکه در سبک خودش -یعنی بیوگرافی و گرامیداشت- بهجا و بهاندازه است. بگذارید این مورد را بیشتر توضیح بدهم. تنوع اشعار این مجموعه، بسیار بالا است. از وزن و قالب شعر تا زاویهی روایت (اول شخص، دوم شخص، سوم شخص) و طرز بیان (احساس، حماسه، تمجید، افسوس، ...) شعر به شعر متفاوت میشود و این تفاوت، با توجه به شخصیت و ماجرای هر فرد تنظیم شده. مشخص است که شاعر، ارتباطی قلبی با شخصیت گرفته، خود را به کوفه و بصره رسانده، در کوچهای کمین کرده و نیمروزِ زندگی او را برای ما روایت کرده. و در این روایت، شعر و بیان خود را صرفاً ابزاری برای روایت بهتر دیده، نه موضوعی برای جلوهفروشی هنری. برای مثال، در شعری با عنوان «سلام بر بانوی سرنوشت میثم» میخوانیم: خوانده شد خطبۀ عقد شاید، پای یک سفرۀ آشنا؛ نخل سرنوشتت گره خورد با نور، سرنوشتت گره خورد با نخل شعر، در حال و هوای میثم تمار است و همین کافی است تا شاعر سراغ ردیفِ نسبتاً دشوار «نخل» برود؛ فراتر از این، وزنی بلند (مصرعهای شش رکنی) را نیز انتخاب کرده که با بلندی نخل ارتباط دارد؛ در انتخاب لحن شهر هم شاعر -که خود نیز زن است- همسر میثم را مخاطب قرار داده و از زاویهی دوم شخص و در فضایی احساسی و صمیمانه به مرور زندگی او پرداخته است. در مجموع، این مجموعه فراتر از انتظارم بود و هم از نظر قوت شعری و هم از نظر غنای محتوا، خواندنی و دوست داشتنی بود. پیشنهاد میکنم از دست ندهیدش.
(0/1000)
سید حسن عمادی
4 ساعت پیش
0