یادداشت

دلداده زمین
        هیوبرت دریفوس (۱۵ اکتبر ۱۹۲۹–۲۲ آوریل ۲۰۱۷) که در دانشگاه «برکلی» کرسی تدریس فلسفه داشت، یکی از اساتید برجستۀ فلسفه و از مهم‌ترین شارحان فلسفۀ «هایدگر»، محسوب می‌شود. در جستجوهای ویکیپدیایی و گوگلی، متوجه شدم که دریفوس نقدهایی جدی بر هوش مصنوعی داشته که حالا چند سال بعد از فوت دریفوس و با گسترش هوش مصنوعی، دوباره این آراء، مورد توجه قرار گرفته است.
از روزگاری که سقراط و افلاطون برای شاعران هم‌عصر خویش، شاخ و شانه می‌کشیدند تا عصر حاضر، بسیاری از فلاسفه و فلسفه‌خوانده‌ها، شمشیرشان را برای ادبیات از رو بسته‌اند. بنده خود یکسال با یک مؤسسۀ فعال در حوزۀ علم، فلسفه و سیاست کار می‌کردم و در آنجا رمان خواندن را کسر شأن می‌دانستند و گاه بنده را به‌خاطر کرمِ رمان بودن، شدیداً ملامت می‌کردند! یکی از اعضاء هم پایان‌نامۀ ارشدش را به نسبت فلسفه و شعر اختصاص داده بود و می‌خواست نتیجه بگیرد آنچه را که شعر ادعا داشته، فلسفه توانسته انجام بدهد و ... ! البته اعضای آن مؤسسه به‌شدت تحت‌تأثیر مکتب فرانکفورت بودند و اگر از استثنائاتی مثل «والتر بنیامین» بگذریم، اغلب فلاسفۀ این مکتب، به‌طور کلی میانۀ خوبی با هنر نداشته‌اند. شخصاً هیچ‌وقت آن جملۀ «تئودور آدورنو» چش‌سفید را فراموش نمی‌کنم که گفته است: «هر بار به سینما می‌روم، احمق‌تر بیرون می‌آیم».
البته تمام فلاسفه این‌قدر با هنر و ادبیات، دشمنی نداشته‌اند و حتی موردی مثل «آدورنو» که از کل تاریخ سینما فقط «چارلی چاپلین» را برگزیده بود، یعنی امثال «کارل تئودور درایر» و «برگمان» را هم داخل آدم نمی‌دانست 😊، در عوض توجه ویژه‌ای به موسیقی داشت و اصلاً خودش آهنگسازی می‌کرد. «مارتین هایدگر» یکی از فلاسفۀ قرن بیستم است که توجه ویژه‌ای به هنر و زیبایی‌شناسی داشته و مخصوصاً نظریاتش دربارۀ شعر، بسیار جدی و بحث‌برانگیز بوده‌اند. از همین رو طبیعی است که «دریفوس» به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شارحان «هایدگر»، توجه ویژه‌ای به ادبیات داشته باشد.
در دو-سه سال اخیر، نشر هرمس برخی از شرح‌ها و درسگفتارهای «دریفوس» پیرامون شاهکارهای ادبی را منتشر کرده است. لازم به ذکر است که این کتاب‌ها، آثاری مکتوب از خود «دریفوس» نیستند بلکه از صوت ضبط‌شده در سلسله جلسات او پیرامون این شاهکارهای ادبی، استخراج شده‌اند.
کتاب «دلدادۀ زمین»، که دقیق نمی‌دانم اولین یا دومین کتاب این مجموعه است، از حدود دوازده ساعت شرح فلسفی «دریفوس» بر رمان «برادران کارامازوف» جناب «داستایفسکی» استخراج شده. مترجم-مؤلف کتاب، جناب زانیار ابراهیمی، خود گفته که: «آنچه خواهید خواند، به هیچ‌رو، تقریر طابق النعل بالنعل سخنان او [دریفوس] در این درسگفتار نیست. درآوردن قالب شفاهی به قالب مکتوب، لاجرم مستلزم جرح و تعدیل و در مواردی حذف‌واضافه‌هایی است که کتاب حاضر را در معنای دقیق کلمه به روایتی از روایت دریفوس تبدیل کرده است.»
به هر حال وقتی فلاسفه بخواهند به نویسندگان روی خوش نشان بدهند، اولین یا یکی از اولین موراد، جناب «فیودور داستایفسکی» هستند، شخصی که علاوه بر نویسنده‌ای برجسته یکی از چهره‌های شاخص اگزیستانسیالیسم هم محسوب می‌شود. در میان آثار «داستایفسکی»، «برادران کارامازوف» جایگاه ویژه‌ای دارد و بستر مناسبی برای تفسیرهای گوناگون فلسفی فراهم می‌کند. در کتاب «دلدادۀ زمین» همان‌طور که می‌توان از «دریفوس»  انتظار داشت، این شرح بیشتر بر مبنای آراء «هایدگر» صورت گرفته است.
کتاب «دلدادۀ زمین» هم برای کسانی که رمان «برادران کارامازوف» را خوانده‌اند مفید است و هم برای کسانی که آن را نخوانده‌اند، ولی بنده توصیه می‌کنم در صورتی اقدام به خواندن «دلدادۀ زمین» بفرمائید که حتماً قبلش رمان «داستایفسکی» را خوانده باشید.
«دلدادۀ زمین» متن فلسفی پیچیده‌ای در حد آثار «هگل» یا خود «هایدگر» نیست ولی نباید مثل رمان‌های جنایی «روث ور»، به سرعت برق و باد خوانده بشود و باید با مداقه و صبر و حوصله به سراغش بروید. خواندن این کتاب برای من که از طرفدران «داستایفسکی» و این رمان بخصوصش هستم، تجربه‌ای لذت‌بخش بود و به فهم بهتر این شاهکار ادبی، کمک شایانی کرد.
نشر هرمس با همت جناب «زانیار ابراهیمی» تا کنون چند جلد دیگر از این مجموعه عرضه کرده است که در آن‌ها «دریفوس» به شرح این آثار پرداخته است: «موبی دیک» جناب «هرمان ملویل»، «اودیسۀ» جناب «هومر»، سه‌گانۀ نمایشنامه‌ای «آیسخولوس» تحت عنوان «اورستیا».
      
119

20

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.