یادداشت بهار
1402/4/31
این اولین بار بود که چیزی به معنای جستار میخواندم و راستش ارتباطی با بههمریختگی و شلوغی و پراکندگی موضوعی آن _در عین یگانگی موضوع_ برقرار نکردم. پس از آن اینکه در انتظار مفاهیم فلسفی بودم ولی با گلهگزاریهای روانشناسانه و بعضا راهکارهایی روبرو شدم. پس از صفحهی هشتاد کتاب را بیشتر دوست داشتم ولی باز هم چیزی که توقع و علاقهام باشد را پیدا نکردم. ضمن آنکه متوجه نشدم چرا باید سخنرانی مراسم فارغ التحصیلی دانشجویانی و یا فوت نویسندهای یا ریویویی از کتابهای آلیس مونرو در این کتاب باشد. اما برخی از جملات عمیق آن نظرم را به شدت جلب کرد: ۱. اینکه سعی کنی به همه عشق بورزی شاید فینفسه جهد و تلاشی باارزش باشد، ولی به طرز بامزهای باعث میشود که تمرکز روی خویشتن باقی بماند؛ روی اخلاقیات و سلامت روحی و معنوی خود فرد. در حالی که برای عشق ورزیدن به یک آدم بهخصوص و درک کشمکشها و لذتهای او به طوری که انگار مال خودت است، باید از بخشی از خودت کوتاه بیایی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.