یادداشت زینب سادات طباطبایی
1404/6/2
شما را نمیدانم ولی من فکر میکنم آدم تا مسافر از سفر برگشتهای را میبیند باید بعد از سلام و احوالپرسی بپرسد چه خبر؟ و جوابش میشود تمام سفرنامههایی که در طول تاریخ نوشته شده و عطش دانستن امثال من را فرونشانده است. حالا بسته به اینکه مخاطب شما دربرابر سوال چه خبر چه حال و احوالی داشته باشد، جانمایه سفرنامه زمین تا آسمان تغییر میکند. بعضی مسافرها حال خوبی دارند برای تعریف کردن. بقول قدیمیها دل و دماغ دارند و دستت را میگیرند و میبرند قدم به قدم همه سوراخ سنبه ها را نشانت میدهند. بعضیها هم جزئینگرند و ریزو درشت دور و اطرافشان را تعریف میکنند. حالا بخت یارمان بوده و سفرنامهای به دستمان رسیده از پادشاهی که وقتی پول مملکت را خرج گشت و گذار میکرده، خیرش به نسلهای بعد رسیده. چنان با ذوق و بااحساس است که استعداد هنریاش بدجور توی سفرنامهاش عطر و رنگ پس داده . چنان جزئیات را از کاخ و عمارت گرفته تا مجسمه و باغ و کوه و دشت برایت تصویر میکند، گویی آنجا کنار اعلیحضرت همایونی در کالسکه دودی نشستهای و جهان را سیر میکنی. خاطرات ناصرالدین شاه قاجار به فرنگ، هم فال است و هم تماشا. دلخوشکنکی ست که حداقل روزگاری پادشاهی در این سرزمین حکومت میکرده که علاوه بر ظلم و ستم و همه بدیهایش، در هنر و ادب هم دستی برآتش داشته است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.