یادداشت Elias

Elias

1403/7/5

محفل نهم
        کتاب: #محفل_نهم 
نویسنده: لی باردوگو
مترجم: سعیده کاظمیان 
تعداد صفحات: ۵۰۳
نشر باژ 
⚠️نوشته های داخل () نظر شخصی خودمه 
خلاصه داستان: 
کتاب داستان دختری به نام الکسِ که با پیشنهاد ورود به محفل مخفی دانشگاه ییل از گذشته پر دردسر و کثیف خودش دور شده. دارلینگتون پسری که باید الکس رو اموزش به برای محفل ناپدید شده و دختری داخل دانشکده به قتل رسیده. حالا در نبود دارلینگتون، الکس باید با استفاده از جادو و طلسم و تاریخ محافل پرده از راز قتل دختر برداره.
بررسی:
اولین و مهمترین نکته، این کتاب (حداقل در ابتدای شروعش) اصلا راحت خوان نیست.🙃
کتاب از سه بخش تشکیل شده: 
بهار= آینده
پاییز= گذشته
و زمستان= حال
بیشتر کتاب توی زمستان میگذره. ( اما مشکلی که من داشتم ما فصلهایی داشتیم برای گذشته اما نویسنده بازم قاطی میکرد و گذشته خود الکس رو به صورت فلش بک میاورد توی زمستان روایت میکرد 🚶.)
دقیق بخوام بگم ۱۴۶ص اول رو کاملا باید تحمل کنید تا داستان روی غلطک بیوفته.
ابتدای کتاب برای معرفی محافل‌ها و قدرتشون و جادوایی ( اندک، یعنی اونقدر زیاد نیست) که با طلسم دارن و معرفی خاکستری‌ها ( ارواح ) و دانشکده ییل، توصیفات زیادی داره که یه جورایی حالت تاریخی داره انگار دارید کتاب تاریخ میخونید. همین ابتدای راه سخته از صفحه ۱۴۶ دیگه داستان اصلی شخصیت پردازی ها و غیره شروع میشه و داستان یواش یواش به سمت ایده اصلی و کشف قتل میره.
توصیفات از مکان و دانشگاه دقیق هستش.(بعضی جاها رو میتونست کوتاه تر کنه) 
شخصیت پردازی‌ کاراکترها قابل قبول بود اما خب روی الکس بیشتر از بقیه کار شده بود.( من دوست داشتم از همون ابتدا روی شخصیت پردازی ها کار کنه اما خب برای معمایی نگه داشتن گذشته الکس تا صفحه ۱۴۶ طول میکشه به نسبت و در ابتدا یه سری خصوصیت ها میده که دلیل این تغییر و روند رو وقتی گذشته کاراکتر رو میخونیم متوجه میشیم)
لازم بگم توصیف جنازه، کشتن، تجاوز و یه سری چیزای دارک دیگه که واقعا نمیشه گفت هم داخل کتاب هست. پس اگر توانش رو نداری نخون. 
(ایده نویسنده که امده از یه سری چیز واقعی و یه سری محفل‌هایی که اسمشون او رفته استفاده کرده و یه داستان دارک اکادمی و فانتزی نوشته، خوشم امد اما به نظرم میتونست داستان رو پیچیده تر هم در بیاره) 
اوج کتاب تقریبا صد صفحه اخر هستش که در واقع یه ایده( عجیب👀) هم برای جلد دوم به مخاطب میده و مقدمه میشه برای جلد دوم.
پایان کتاب بسته است یعنی داستان این جلد تمام میشه ولی استارت داستان جلد دوم تو چند صفحه اخر خورده میشه.
( من این کتاب رو دوبار خوندم سری اول به خاطر شروعش امتیاز کمی به کتاب دادم و کلا نمی‌خواستم ادامه بدم مجموعه رو ولی چند روز پیش که نمیتونستم کتاب بخونم برش داشتم ورق بزنم دیدم دوباره شروعش کردم اما این سری دیگه مثل سری اول نبود. انگار سری اول با توقع عجببی سمتش رفته بودم خلاصه که با توقع بالا نخونید هیچ کتابی رو) 
در کلیت یه کتاب سخت خوان که باید برای رسیدن به جاهای خوبش صبر داشته باشید.
      
3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.