یادداشت پیمان قیصری
1403/4/18
4.1
7
احمد محمود در رمانی عظیم و ۱۸۰۰ صفحهای شرایط سیاسی-اجتماعی ایران در سالهای پیش از انقلاب تا پیروزی انقلاب رو شرح میده. از نظر اهمیت و حجم کتاب قابل مقایسه با رمانهایی مثل خانوادهی تیبو است. شخصیت محوری و اصلی کتاب پسری به اسم بارانه که پدرش رو در مبارزات سیاسی و اخیرا برادر محبوبش رو در حادثهای از دست داده. شخصیتهای کتاب افراد مرتبط با باران هستند. افراد خانوادهش، برادر بزرگتر ناخلفش برزو، مادرش خاور، مادر بزرگش بیبی سلطنت، خواهر و شوهر خواهرش بلقیس و نوذر اسفندیاری، عمو فیروز و پسرهاش شهروز و شهباز، دختری که دوستش داره مائده و خانوادهش. در کنار اینها فردی که باران پیشش میره سر کار، اوستا یارولی و همسایههای مغازه شخصیتهای دیگهی کتاب هستند. به نسبت رمانهای مشابه احمد محمود سعی کرده بیطرف باشه اما گاها این سعی به نتیجه منجر نشده، مخصوصاً هرچقدر به انتهای کتاب و انقلاب نزدیک میشیم مبالغه در شرح بعضی اتفاقات و رفتارها (مثل رفتار نظامیها) کم گویی از بعضی رفتارها و اتفاقات دیگه بیشتر به چشم میاد (البته مقداری از این احتمالأ برای فرار از سانسور بوده). کتاب روایت محور نیست و سنگ بنای داستان بر دیالوگهای بین شخصیتهای کتاب بنا شده. کتاب کاملاً روان و شیرین نوشته شده و شما رو با خودش همراه میکنه مخصوصاً شخصیت نوذر اسفندیاری. به نظرم اتفاقات احساسی و عشقی کتاب خیلی کمه به نسبت اجتماعی بودن کتاب. در کتاب یک شخصیت فرعی به نام مهراب وجود داره که به نظر میاد اعتراضات احمد محمود به شرایط و اتفاقات از زبان اون بیان میشه، اگر این شخصیت نبود، وضع کتاب در جهتگیری خراب بود.ه
(0/1000)
نظرات
1403/4/19
من نتونستم از صفحه چهارصد جلوتر برم نظرتون راجع به بی هیجانی کتاب چیه؟
2
2
1403/4/19
منظورم از هیجان چیزی در حد ژول ورن و اینا نیست منظورم یه انگیزه واسه ادامه دادنه رمانه راستش رمان در مرحله اول قراره داستان بگه و در مرحله بعد سیاسی اجتماعی یا هرچیز دیگهای باشه @Peiman198913
1
1403/4/19
1