یادداشت dream.m
1404/4/22
نمایشنامه مالی سوئینی، درباره زنی به نام مالی عه که تاریکی رو نه بهعنوان غیاب نور، بلکه بعنوان بخشی از وجود خودش پذیرفته. اون بعنوان یک نابینا، در دنیایی زندگی میکرد که به ظاهر با دیگران فرق داشت؛ جهانی که توش چشم داشتن برتر شمرده میشد. توی این جهان، مالی یاد گرفته بود که چطور بینیاز از چشم، همهچیز رو ببینه اونهم با لمس کردن، شنیدن و بوییدن. برای مالی، تاریکی نه محدودیت، بلکه پردهای از آرامش بود؛ و فضایی میساخت که در اون، جهان پرتنش کمتر بهش حمله میکرد. اما دیگران، فرانک، همسرش، و آقای رایس، پزشکش، نمیتونستن این آرامش رو درک کنن. از نظ اونها، نابینایی معلولیتی بود که باید «درمان» میشد. فرانک، با شور و شوق بیش از حد، رؤیای دنیایی پر از نور و رنگ رو برای مالی میساخت، جوری که انگار این نور کلید خوشبختی اونهاس. دکتر رایس، که حرفهاش در حال افول بود، مالی رو به چشم فرصتی میدید تا خودش و شغل و اعتبارش رو نجات بده. انگار مالی وسیلهای برای جبران شکستهای گذشتهاش باشه. اما این میون هیچکس از مالی نپرسید آیا اون برای خوشبختی اصلا به این نور نیاز داره؟ بعد از جراحی چشم هاش، اتفاقی برای مالی میفته که هیچکس انتظارش رو نداره. برگشت بینایی برای اون نه تنها دریچهای به جهان باز نمیکنه، بلکه اونو در معرض هجوم بیامانی از تصاویر ناشناخته قرار میده. و در واقع چیزی که دیگران اونو «زیبایی» مینامیدن، برای مالی آشوبی بیمعنا بوده. برای مالی هر رنگ، هر چهره، هر شی، تصویری بیمعنا بود که هیچ حسی رو در اون برنمیانگیخت؛ چونکه مغز اون که سالها به تاریکی خو گرفته بود، نمیتونست این سیل نور رو تفسیر و تحمل کنه. و بعد چند ماه که از جراحی و بازگشت بینایی گذشت، مالی دیگه نه نابینا بود و نه بینا. اون در سرزمینی مابین این دو وضعیت سرگردان بود، جایی که نه میتونست به گذشته تاریک ولی آشنای خودش برگرده و نه آیندهای روشن برای خودش تصور میکرد. نور، که برای فرانک نماد زندگی بود، برای مالی مثل وزنهای بود که به روحش فشار میآورد. هر نوری سایهای به همراه داره، و حالا مالی در سایههای این نور گم شده بود. ..... این داستان، درباره چیزی فراتر از بازگشت بینایی عه. مالی سوئینی، یک پرسشی عمیق درباره ماهیت ادراک مطرح میکنه. اینکه آیا دیدن، بهتنهایی میتونه معنایی به زندگی بده؟ مالی که پیش از جراحی، جهانی کامل، آروم و خاص خودش رو داشت، حالا در مواجهه با جهانی که دیگران اون رو «واقعی» میدونن، هویت خودش رو از دست داده . و فرانک، با نیت خیرخواهانهاش، نماینده کسانیه که میخوان دیگران رو به تصویر ایدهآل خودشون تبدیل کنن. اون نمیتونه درک کنه که گاهی تغییر، نه راه نجات نیست، بلکه میتونه آغاز نابودی باشه. و اما رایس، با نگاه علمی و بدون احساسش، نماد دنیاییه که در اون انسانها به پروژههای آزمایشی تقلیل داده میشن. اما مالی، در سکوت و شکست خودش، حقیقتی عمیقتر را نمایان میکنه: اینکه گاهی انسانها در تاریکی، کاملتر از هر نوری میدرخشند. ....... این نمایشنامه، خواننده رو به تفکر عمیق دعوت میکنه و سوالات چالش برانگیز مهمی رو مطرح میکنه. اینکه آیا تغییر همیشه خوبه؟ آیا نور همیشه مترادف با روشنایی و آگاهیه؟ و آیا تلاش برای «بهتر کردن» زندگی دیگران، همیشه منجر به خوشبختی میشه؟ مالی سوئینی داستان انسانیه که در مسیر تلاش دیگران برای بهبودش، خودش رو از دست میده. این داستان همه ماست؛ ما که گاهی در تلاش برای رسیدن به نور، تاریکیهای آرامبخش زندگیمون رو قربانی میکنیم. مالی، زنیه که نشون میده شاید حقیقت در پذیرش اون چیزیه که هستیم، نه در تبدیل شدن به چیزی که دیگران میخوان باشیم. ..... ریوبوو صوتی، فایل کتاب، و توضیحات بیشتر در چنلم موجوده :)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.