یادداشت ابری در آسمان هفتم☁️🍃
19 ساعت پیش

به نام خداوند لوح و قلم "نازنین"، خوابیده است. بر دو میز به هم وصل شده. "نازنین" پرنده ایست که پرید و پرواز نکرد. پرنده ای عاقبت، که در آبی چشمان خودش ، غرق شد. در آبی چشمانی که غرق شدن فرد دیگری را درک نکرد. می خواست درک کند، نمی توانست . کمی آن طرف تر ، پنجره باز است. پنجره ای که کاش، باز نبود. و هلاک شدن پرده را می بیند و نمی تواند کاری کند. پرده فریاد می زند. چون مردن پرنده ای را دیده است.و پرپر شدن کسی که با تمام وجود عاشقش بود. پایان خوش ، خیالی خام بیش نیست. شاید پایان خوش را جایی دگر پیدا کنی. اما بر روی این دنیا ، گمان نخواهیم کرد. و در این سکوت پر فریاد آبی ، سوالی طنین می اندازد:《چرا؟چرا او مرده است؟》 کسی نمی داند. پنجره ، سکوت می کند. پرده پر پر می شود. عاشق از هم می پاشد. میز گردنش می شکند. باد ، غمگین است. سکوت جریان دارد. اما همچنان؛ "نازنین" خوابیده است...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.