یادداشت زهرا میکائیلی
1403/11/29
خیلی فضای جالبی داشت. شبها قبل از خواب می خواندم و تصور میکردم من میتوانستم با این بار، خستگی، پاهای زخمی، سرما، گرما کنار بیایم؟ گیرم بله، میتوانستم آنهمه تنهایی شبها را تحمل کنم؟ زیر آسمان خدا و وسط دشت و کوه؟ در طبیعت وحشی؟ با انواع حیوانات و خزندگان دور و بر؟ با آدمهای ناجوری که ناغافل از راه سر می رسند و تو را _یک زن تنها_ را ورانداز میکنند؟ خیلی کتاب خوبی بود. برای مواجهه با خود. برای فکر کردن. برای دیدن زندگی واقعی یک آدم. *ترجمه خیلی بد بود. بعضی جاها را به نظر میرسید گوگل ترنسلیت ترجمه کرده! واقعا حیف کتاب... و کتاب اصلا مناسب نوجوان نیست (اگر که نمیخواهید نوجوانتان هرچیزی را بخواند!) چون شرح ماوقع دارد، کامل!!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.