یادداشت زهرا شطرنجی
1401/3/31
«سووشون» این کتاب رو همیشه،از همون دورانی که ادبیات فارسی دبیرستان رو با عشق میخوندم و لذت میبردم به یاد دارم.درس هفتمِ ادبیات ِفارسیِ دومِ دبیرستان!«سووشون»! همیشه مشتاق خوندن این کتاب بودم، تا بالاخره چند ماه قبل خریدمش و چندی بعد شروع کردم... داستان در خلال جنگ جهانی دوم و تسلط انگلیسی ها در استان فارسه. داستان از دیدگاه یک زن به اسم زری روایت میشه! قهرمان داستان ،همسرِ زری،«یوسف»ه! یک انسان آزاده خواه،ضد سلطه و استعمار و روشنفکر!کتاب حال و هوای اون روزهای اشغال رو به خوبی به تصویر میکشه و با جزییات خوبی که از شخصیتهای داستان روایت میشه،میشه ویژگیهای شخصیتی هر کدوم رو از دیدگاه زری شناخت و با روحیات هر کدوم آشنا شد! ادامهی داستان و نقد تخصصی تر باشه برای افراد مشتاق، که خودشون مطالعه میکنند! چیزی که در این کتاب میتونستم باهاش عمیقا ارتباط برقرار کنم ،دیدگاه زنانه و نگران یک زن بود که تمام سعیش رو میکنه تا اوضاع خونه و اهالی خونهش رو در کنار هم و در آرامش نگهداره، غافل از اینکه گاهی نمیشه!فضای متشنج و ملتهب جامعه درب ِخونه حالیش نیست و به خودت میای و میبینی خونهت شده مرکز و پایگاه تمام عیار، علیه استعمار! شاید کتاب خوندن بی امان و دنبال کردن یک موضوع،یک ماجرا،یک داستان، و غرق شدن در اون رو بشه نقطهی روشن این روزهای خودم بدونم! جملات کتاب: «کاش من هم اشک داشتم و جای امنی گیر میآوردم و برای همۀ غریبها و غربتزدههای دنیا گریه میکردم. برای همۀ آنها که به تیر ناحق کشته شدهاند و شبانه دزدکی به خاک سپرده میشوند.» «گریه نکن خواهرم. در خانهات درختی خواهد رویید و درختهایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت.و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید: در راه که میآمدی سحر را ندیدهای!» اگر نخوندید و اهلش هستید بخونید!فقط یک داستان ساده نیست! میشه مزهی تلخ اشغال،تحقیرو استعمار رو چشید و خیلی چیزها رو بهتر تحلیل کرد! #فراغتی_و_کتابی_و_گوشه_ی_چمنی #کتاب_خوندن_از_حرف_زدن_با_خیلیا_بهتره #واقعا_یار_مهربانه_شوخی_نیست! #دل_به_دلش_بده!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.