یادداشت

وقتی نیچه گریست: رمانی درباره تسخیر ذهن
        کتاب جذابی از نظر داستانی هست. هنرمندی یالوم در بهره‌گیری از واقعیات تاریخی برای خلق داستان در بستر آن جالب و جذاب است. یالوم مطالعهٔ دقیقی از تاریخ شخصیت‌های داستان داشته است و با هنرمندی اندکی تاریخ را عوض کرده است تا بروئر و نیچه با هم دیدار کنند و ماجراهای جالبی بین‌شان بگذرد. دیداری که هر چند واقعا به حقیقت نپیوسته، اما کاملا محتمل بوده که با اندکی تغییر در مسیر تاریخ به وقوع بپیوندد.
 آموزه‌های روانشناختی داستان هم بد نیست؛ اما شاید مطالعهٔ کتاب به این طویلی صرفا به فهم نکات روانشناختی آن نیرزد. حداقل برای من کتاب یادگیری‌های زیادی در حوزهٔ روانشناسی نداشت. هر چند که احتمال جدی می‌دهم فرد به فرد این موضوع فرق بکند.
البته نکتهٔ مهم این است که به نظرم نگاه روانکاوانهٔ یالوم که مبتنی بر حل مسائل اساسی وجودی انسان است، نگاه جالب و قابل استفاده‌ای است که در این داستان هم به خوبی نمود پیدا کرده است. (هر چند که من اصلا در این مقام نیستم که بخواهم از یالوم تعریف کنم؛ چرا که نه چندان از او خوانده‌ام و نه عمق و فهم او را دارم که بخواهم او را بستایم. فقط به عنوان یک مخاطب و شاگرد، نظرم را می‌گویم.)
      
37

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.