یادداشت باران نویریان
1402/5/11
مقدمهی مترجم از خود جستارها جالبتر بود. کتابی نیست که از سر تا تهش رو با لذت بخونی. باید ورق بزنی ببینی کدوم رو دوست داری و ادامهش بدی. اصلا نفهمیدم هنر کجای کتاب بود. محور اصلی حول کمدی بود تا چیزهای دیگه. مرد مرده میخندد بهخاطر مواجهی جدیدی که با مرگ داشت میتونه تجربهی خوبی باشه. "در تولد، دو نفر میروند توی یک اتاق و سه نفر میآیند بیرون. در مرگ، یکی میرود تو و هیچکس بیرون نمیآید. این جوکی است تقدیرگرایانه از مارتین ایمیس."
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.