یادداشت فهیمه

فهیمه

1400/08/08

                سومین کتابی که از شرمن الکسی خوندم و بهترینشون. داستان کتاب در مورد یک پسر 15 ساله اس با نام مستعار زیتس، از مادری ایرلندی و پدری سرخپوست. پدر در بدو تولد اون و مادرش رو ترک می کنه و مادرش هم شش سال بعد در اثر سرطان سینه فوت می کنه. پسر که شباهتش به پدرش بیش از مادرشه، با همه در جداله. بیش از همه با اجداد سرخپوستیش. داستان از اونجایی شروع می شه که بیست و یکمین خانواده زیتس رو به فرزندخواندگی قبول می کنن و ...
از خاطرات صد درصد واقعی سرخپوست پاره وقت خیلی بهتره و از رقص جنگ بهتر.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.