یادداشت زهرا رستاد

در انتظار بوجانگلز
        "دیوانگی یک تصادف نیست، 
بلکه یک انتخاب ناخودآگاه است که به انسان اجازه می‌دهد تا از جهان بیرون بی‌خبر بماند و تنها در دنیای خود غرق شود.
_داستایوفسکی_"


در انتظار بوجانگلز کتابی است که میان دنیای شیرین و تلخ قرار می‌گیرد،
 جایی که عشق در کنار جنون و آزادی دست در دست هم می‌زنند. 
داستان آن‌طور که باید ساده و مشخص نیست؛
 بلکه در دلش پیچیدگی‌های عاطفی و انسانی نهفته است که رفته‌رفته خود را نشان می‌دهند.

داستان از زبان پسر بچه‌ای روایت می‌شود که در دنیای غیرقابل‌پیش‌بینی مادرش، که با اختلالات شخصیتی درگیر است، بزرگ می‌شود. 

مادر در این کتاب،
 نمایشی از جنون و اختلالات شخصیتی است که در دنیای خیالات خود غرق است. 
او از واقعیات فرار می‌کند و در یک دنیای پر از رنگ و شور زندگی می‌کند، 
جایی که هیچ‌چیز ثابت نیست. 
این جنون، بیشتر از آنکه یک اختلال باشد، راهی است برای فراموش کردن دردها و مسئولیت‌ها. 
او برای پسرش دنیایی می‌سازد که پر از شادی‌های خیالی است و در پس این خوشی‌ها، ناآرامی و بی‌ثباتی درونی خود را پنهان می‌کند.

روایات و تصاویری که از رابطه مادر و پسر ساخته شده، شبیه به یک داستان فانتزی هستند، اما در دل آن گاهی رگه‌هایی از واقعیت و آسیب‌های روانی نیز نمایان شده است.

* دوست داشتم نویسنده بیشتر به حالات درونی شخصیت ها(مخصوصا پسر داستان) بپردازد.
*تصمیم پدر داستان برای من خیلی غیرقابل درک بود، درحالی که درطول کتاب احساس می‌کردم، پدر سعی در متوازن نگه داشتن فضای زندگی و تخیلات همسر و فرزندش است.
* درکتاب به اختلال مشخصی اشاره نشده(به جز یک بخش) ولی علائم و نشانه‌هاش خیلی شبیه دوقطبی و اسکیزوفرنی بود :((
درنهایت، قابل تأمل بود🤌
      
745

67

(0/1000)

نظرات

یه فیلم هم داره این کتاب که پیشنهاد می‌کنم ببینی. خیلی ناز و لطیفه...
1

0

ممنونم نمیدونستم فیلم داره ♡ 

1