یادداشت سمیه جمشیدی

قصه های من و ننه آغا
        معرفی کتاب"
       

◇قصه های من و ننه آغا◇

《نویسنده؛مظفر سالاری》

☆ننه آغا آرام است و صبور،دنیادیده و پرحوصله،پیرزنی دوست داشتنی که برای سرد و گرم روزگار چاره دارد.😇

مظفر سالاری در آیینه داستان، نوجوانی پرشور را برابر این مادربزرگ شیرین قرارداده و ماجراهایی بسیار جالب را خلق کرده است.
داستان هایی که رنگ و بویی کاملا بومی داشته و طعم شیرین سنت های ایرانی را در دل زنده می کند.😋

برشی از کتاب😊 

من پرسیدم: «چرا بچه ها دنبالت میکردن؟» 
اول با اخم و تَخم گفت: «مگه فضولی تو؟» 

بعد از خنده ریسه رفت و گفت: «داشتن توپ بازی میکردن،توپ اومد پیش من.
خودش اومد،من نرفتم. زدم زیر توپ توپ افتاد پشت بوم کفشم افتاد توی دروازه. 

بعد قیافه ی فیلسوف ها را به خودش گرفت و به ننه آغا گفت: میگن من دیوونه م، قبول. 
شما عاقل، من دیوونه؛ اما شما بگو، من که نمی فهمم. 
من چه طور دیوونه م که کسیو اذیت نمیکنم ؟ سنگ نمیزنم؟ فحش خواهر و مادر نمیدم؟🥴

امّا اینها که سنگ می زنن، فحش های بد بد میدن، دیوونه نیستن؛ ارواح عمه شون عاقلن! اما من که این کارها رو نمیکنم، شده م دیوونه ؟ 🤕

خدا رو خوش نمی آد این وسط، فقط من دیوونه باشم!😢
 پارسال توی دیوونه خونه که بودم، هرچی فکر کردم نفهمیدم. آخرش فرار کردم.🤑

برگردم همون جا بهتره ! دیوونه های اون جا این قدر فحش نمیدادن. باور نمیکنین برین بپرسین.🙁

موقع رفتن از بابام پرسید: «بازم بیام ؟» 
بابا گفت: «بیا.» 

امّا او دیگر هیچ وقت نیامد و ما بچه ها گاهی دلمان برایش تنگ می شد؛ برای قیافه ی بامزه اش و حرف های خنده دارش و خنده های از ته دلش و آن طوری که چای را هورت میکشید.

🍃اگه دلت خاطرات یه مادربزرگ مهربون با نوه سر به هواش رو میخواد😊
اگه دلت طنز میخواد، 

پیشنهاد می کنم این کتاب رو حتما مطالعه کنید💚

@ketabestan.ir
@m.salari_ir

#کتاب_خوب
#طنز
#ننه_آغا
#مظفر_سالاری✍
#دوست_خوب
#سنت_ایرانی
      
4

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.