یادداشت نگار داداشی
1403/11/1
بعد از مدت ها کتابی خواندم که بی نظیر بود. جمله به جمله اش تداعی کننده لحظاتی بود که بارها در بیمارستان شاهدش بودم. روایت غم، امید، درد، تلاش، خون و در نهایت مرگ. به شخصه همیشه دوست داشتم بدانم بیمار در آن لحظات گیج شده از دارو ها چه افکاری در سرش جولان می دهد. چه احساسی نسبت به درمان ها و روحیه دادن ها دارد. در آن واپسین لحظات مرگ را چگونه در آغوش می کشد. و عزیزانش همراه با او و بعد از او چگونه تاب می آورند!
(0/1000)
محمد مهدی شفیعی
1403/11/2
0