یادداشت مسیح ریحانی

        این نوشته را با اشاره به این نکته که حکما این اثر از تاثیرگذارترین آثار معاصر ادبیات فارسی است که اخیرا خوانده‌ام، آغاز می‌کنم.

«در اهمیت مرگ بی‌مورد آقای بادیاری» را در ۶ روز خواندم و این زمان برای چنین کتاب کوتاهی، واقعا زمان زیادی است. اما کتاب واقعا از فضای عجیبی بهره می‌برد؛ فضای پیچ در پیچ و شگفت‌آوری که مرا بیش از هر چیز یاد آثار «کارلوس فوئنتس» و «بهرام صادقی» انداخت. 

کتاب با چنین گزاره‌ی ساده‌ای آغاز می‌شود که :
«در نیمه‌شب بیست و چهارم دی ماه، آقای بادیاری خودکشی کرد.»
و تصور اولیه من این بود که حتما قرار است به رمزگشایی خودکشیِ «بی‌موردِ» آقای بادیاری بپردازیم اما تا پایان کتاب نمی‌فهمیم که چرا آقای بادیاری این «جنتلمنِ مبادی‌آداب» که «روزهای پربارش را می‌گذارند» دست به خودکشی می‌زند؟
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.